می دانی دلبر جان؟
میدانی دلبر جان؟
بلاخره در یک عصر دل انگیز پاییزی؛
وقتی صدای خش خش برگ ها را زیر پاهایمان حس میکنیم؛
ودست در دست هم درکوچه های این شهر قدم برمیداریم،
با لب هایی که از شدت سرما میلرزند
ونفس هایی که در سینه ام حبس میشوند
زمزمه خواهم کرد که؛
دوستت دارم!!
پاییز...
فصل رها کردن رازهایست که برای نگه داشتنشان
کل سال را؛ جان کندم!!
بلاخره در یک عصر دل انگیز پاییزی؛
وقتی صدای خش خش برگ ها را زیر پاهایمان حس میکنیم؛
ودست در دست هم درکوچه های این شهر قدم برمیداریم،
با لب هایی که از شدت سرما میلرزند
ونفس هایی که در سینه ام حبس میشوند
زمزمه خواهم کرد که؛
دوستت دارم!!
پاییز...
فصل رها کردن رازهایست که برای نگه داشتنشان
کل سال را؛ جان کندم!!
۳.۱k
۲۰ آذر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.