هی درد مینویسـم و هی درد می کشم
هی درد مینویسـم و هی درد می کشم
دارم تو را برای خودم مـــرد می کشم
رفتی و بعد تو اثری از بهـار نیست
در دفترم همیشه گل زرد می کشم
هر شب تو را به گرمی آن روزهای خوب
خود را شبیه عـاشق دلســــرد می کشم
صد کوه و رشته کوه از اندوه آدمی.....
آنچه که عشـق بر ســـرم آورد می کشم
دور است آن گذشته زیبـــا ولی هنوز
در امتـــداد راه عقب گــــرد می کشم
یک صفحه خط مشکی ممتد به معنی ِ
ظلمی که روزگــار به من کرد می کشم
هان ای زماڹ بخواب که من هرچه میکشم
از دست این زمانــه ی نامـــــرد می کشم
دارم تو را برای خودم مـــرد می کشم
رفتی و بعد تو اثری از بهـار نیست
در دفترم همیشه گل زرد می کشم
هر شب تو را به گرمی آن روزهای خوب
خود را شبیه عـاشق دلســــرد می کشم
صد کوه و رشته کوه از اندوه آدمی.....
آنچه که عشـق بر ســـرم آورد می کشم
دور است آن گذشته زیبـــا ولی هنوز
در امتـــداد راه عقب گــــرد می کشم
یک صفحه خط مشکی ممتد به معنی ِ
ظلمی که روزگــار به من کرد می کشم
هان ای زماڹ بخواب که من هرچه میکشم
از دست این زمانــه ی نامـــــرد می کشم
۳.۴k
۳۰ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.