دیدی میری در یخچال رو باز میکنی، دنبال یه خوراکی خاصِ از
دیدی میری در یخچال رو باز میکنی، دنبال یه خوراکی خاصِ از قبل دلت کشیده میگردی؛ یخچال هم پُره؛ اون خوراکی هم جلو چشم هات هستن ولی نمیبینش. چون دقت نداری.
تو دنیای من، "تو" همون آدمی بودی که دلم انتخابت کرده بود. از قبل، دلم تورو کشیده بود؛ میل به داشتنِ عشقِ تو داشت. من هم میخواستم تنها تکیه گاه زندگیت باشم. محکمتر از یک کوه.
ولی تو دنیای تو، آدم های دیگه ای بودن. من دقیقاً جلو چشم هات بودم. خودم رو با هر شرایطِ تو، وفق میدادم که منو ببینی امّا همه به چشم هات میومدن جز من. مثل همون خوراکیه که جلو چشم هات هستش ولی با نگاهِ بی دقتت و بی توجهیت، اون رو نمیبنی. دقت نداشتی به منی که دنیام شده بود "تو". به منی که همه جوره دوستت داشتم ولی یکطرفه بود.
تو دنیای من، "تو" همون آدمی بودی که دلم انتخابت کرده بود. از قبل، دلم تورو کشیده بود؛ میل به داشتنِ عشقِ تو داشت. من هم میخواستم تنها تکیه گاه زندگیت باشم. محکمتر از یک کوه.
ولی تو دنیای تو، آدم های دیگه ای بودن. من دقیقاً جلو چشم هات بودم. خودم رو با هر شرایطِ تو، وفق میدادم که منو ببینی امّا همه به چشم هات میومدن جز من. مثل همون خوراکیه که جلو چشم هات هستش ولی با نگاهِ بی دقتت و بی توجهیت، اون رو نمیبنی. دقت نداشتی به منی که دنیام شده بود "تو". به منی که همه جوره دوستت داشتم ولی یکطرفه بود.
۱.۴k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.