هربار خواستم بگویم دوستت دارم
هربار خواستم بگویم دوستت دارم
دهانم طعمِ خون گرفت
و جنازهی هزار حرف نگفته
روی دستم ماند
ترسیدم مبادا انگشت نمای مردم شوم
و ترس جسارتِ بالهایم را گرفت
من که تنها به شوق تماشا آمده بودم
تاوان جراحت چندمین عشق
روی گلویم ماند!
سکوت کردهام
خون لخته شده در دهانم را تُف میکنم
تا هزار حرفِ نگفته در من
تشییع شود..
دهانم طعمِ خون گرفت
و جنازهی هزار حرف نگفته
روی دستم ماند
ترسیدم مبادا انگشت نمای مردم شوم
و ترس جسارتِ بالهایم را گرفت
من که تنها به شوق تماشا آمده بودم
تاوان جراحت چندمین عشق
روی گلویم ماند!
سکوت کردهام
خون لخته شده در دهانم را تُف میکنم
تا هزار حرفِ نگفته در من
تشییع شود..
۲.۵k
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷