جوکر ، یادم میاد مهمونی شلوغی بود، و یک پیرمرد منو یاد پدرم مینداخت. یکی از خاطرات...
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.