داستان طالب و زهره بخونید👇
داستان طالب و زهره بخونید👇
یه داستان قدیمیه مازندرانیه که سالهای سال مادرها کنار گهواره فرزنداشون نجوا کردن و سروده های زیادی دربارش وجود داره.
زهره دختری از اهالی چلاو آمل بود که به همراه پدر و نامادری و برادراش زندگی میکرد.
اونا وقتی توی فصل سرما به آمل کوچ کرده بودند همسایه پسری به اسم طالب میشن و بعداز یکی دوبار ملاقات اتفاقی بین این دو نفر عشقی بی وصف شکل میگیره!
ولی توی رسومات اون زمان هر دختر و پسری میبایست با کسی هم طایفه خودش ازدواج کنه و طالب که آملی بود از سوی خانواده چلاوی زهره مورد پذیرش نبود!
طالب برای رسیدن به زهره سختیهای زیادی کشید و حتی از دست برادرای زهره تا حد مرگ کتک خورد!
جالب اینجاست که دو فتنه گر بزرگ این ماجرا نامادریهای طالب و زهره بودند!
نامادری زهره دوست نداشت اون به عشقش برسه و میخواست اونو به خواستگار پیر ولی ثروتمند زهره بدن
و نامادری طالب دوست داشت طالب که جوان برازنده ای بود یکی از اقوام نامادریشو به همسری بگیره!
کارشکنیهای این دو هر روز زندگی رو به کام طالب و زهره سخت تر میکرد.
تا اینکه خلاصه یه روز نامادری زهره بهش میگه تو دور از چشم پدر و برادرات طالب رو دعوت کن خونه و براش غذای خوشمزه ای درست کن.
زهره از روی سادگی فریب حیله نامادری رو میخوره و برای طالب ماهی شکم پر خوشمزه ای درست میکنه و براش پیغام میفرسته تا برای ناهار بیاد خونشون.
نامادری هم دور از چشم زهره ماده خطرناک و کشنده ای داخل غذایی که زهره برای طالب درست کرده میریزه!
طالب میاد و با اشتیاق ماهی که عشقش براش درست کرده رو میخوره ولی حالش بد میشه ازونجا با حال وخیمش دور میشه و نامادری زهره براش پیغام میده که زهره قصد کشتنت رو داشت تا از دستت راحت بشه و با خواستگار پولدارش ازدواج کنه!
طالب که بدجور دلشکسته و ناامید شده بود ازون شهر و دیار بارسفر میبنده و برای همیشه میره…
سالها میگذره و زهره باوجود عشقی که هنوز تو وجودش بود
همسر مردی دیگه میشه و صاحب فرزندانی میشه
و اما طالب که عده ای میگفتن اونو درحال کار کردن برای هندیها دیدن بعدها خبر اومد که به علت باسوادی ودرستکاریش داماد یک هندی بسیار ثروتمند شده و در کشور هندوستان زندگی میکنه.
روزی هم خبر اومد که طالب توی هند مریضی سختی گرفت و مرد.
زهره ازین خبر چنان داغدار شد که به بهانه آوردن آب به رودخونه رفت و دیگه هرگز برنگشت!
میگن اون خودشو تو رودخونه غرق کرد تا همراه ماهیها بره پیش طالبش…..
آهنگ طالب و زهره از فاطمه مهلبان👇
http://www.shomal-music.info/2018/09/08/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%88-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D9%85%D9%87%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86.html
یه داستان قدیمیه مازندرانیه که سالهای سال مادرها کنار گهواره فرزنداشون نجوا کردن و سروده های زیادی دربارش وجود داره.
زهره دختری از اهالی چلاو آمل بود که به همراه پدر و نامادری و برادراش زندگی میکرد.
اونا وقتی توی فصل سرما به آمل کوچ کرده بودند همسایه پسری به اسم طالب میشن و بعداز یکی دوبار ملاقات اتفاقی بین این دو نفر عشقی بی وصف شکل میگیره!
ولی توی رسومات اون زمان هر دختر و پسری میبایست با کسی هم طایفه خودش ازدواج کنه و طالب که آملی بود از سوی خانواده چلاوی زهره مورد پذیرش نبود!
طالب برای رسیدن به زهره سختیهای زیادی کشید و حتی از دست برادرای زهره تا حد مرگ کتک خورد!
جالب اینجاست که دو فتنه گر بزرگ این ماجرا نامادریهای طالب و زهره بودند!
نامادری زهره دوست نداشت اون به عشقش برسه و میخواست اونو به خواستگار پیر ولی ثروتمند زهره بدن
و نامادری طالب دوست داشت طالب که جوان برازنده ای بود یکی از اقوام نامادریشو به همسری بگیره!
کارشکنیهای این دو هر روز زندگی رو به کام طالب و زهره سخت تر میکرد.
تا اینکه خلاصه یه روز نامادری زهره بهش میگه تو دور از چشم پدر و برادرات طالب رو دعوت کن خونه و براش غذای خوشمزه ای درست کن.
زهره از روی سادگی فریب حیله نامادری رو میخوره و برای طالب ماهی شکم پر خوشمزه ای درست میکنه و براش پیغام میفرسته تا برای ناهار بیاد خونشون.
نامادری هم دور از چشم زهره ماده خطرناک و کشنده ای داخل غذایی که زهره برای طالب درست کرده میریزه!
طالب میاد و با اشتیاق ماهی که عشقش براش درست کرده رو میخوره ولی حالش بد میشه ازونجا با حال وخیمش دور میشه و نامادری زهره براش پیغام میده که زهره قصد کشتنت رو داشت تا از دستت راحت بشه و با خواستگار پولدارش ازدواج کنه!
طالب که بدجور دلشکسته و ناامید شده بود ازون شهر و دیار بارسفر میبنده و برای همیشه میره…
سالها میگذره و زهره باوجود عشقی که هنوز تو وجودش بود
همسر مردی دیگه میشه و صاحب فرزندانی میشه
و اما طالب که عده ای میگفتن اونو درحال کار کردن برای هندیها دیدن بعدها خبر اومد که به علت باسوادی ودرستکاریش داماد یک هندی بسیار ثروتمند شده و در کشور هندوستان زندگی میکنه.
روزی هم خبر اومد که طالب توی هند مریضی سختی گرفت و مرد.
زهره ازین خبر چنان داغدار شد که به بهانه آوردن آب به رودخونه رفت و دیگه هرگز برنگشت!
میگن اون خودشو تو رودخونه غرق کرد تا همراه ماهیها بره پیش طالبش…..
آهنگ طالب و زهره از فاطمه مهلبان👇
http://www.shomal-music.info/2018/09/08/%D8%A2%D9%87%D9%86%DA%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%A8-%D9%88-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87-%D9%85%D9%87%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86.html
۲.۹k
۲۴ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.