پارت ده رمان love is still beautiful
پارت ده رمان love is still beautiful
امیلی)امیلی:عه چه خبره اینجا؟ لیان:دیر اومدی صحنه حساسه تموم شد
جی بی:لیان میکشمت مینا:صحنه حساس گوه هم نبود امیلی:اه پس حتما خیلی جالب بوده حیف نبودم لیان:عه بچه ها جونگهیون دارع میزنگه وایسید الو بلی خوبی مرسی کجایی تو؟اومدی سئول عوضی دو روزع اومدی الان داری هم میگی خجالت نمیکشی باشه بیا کمپانی جی وای پی رسیدی تک بزن بیام دم در اوکی من:کی بود؟ لیان:دوستم بود تازه از المان اومده سه ماهه ندیدمش من:عه خو الان میاد میبینیش لیان:اره واقعا دلم براش تنگ شده بود عه زنگ زد گه سریع رسید من برم الان میام ....من:خوب شما دوتا چرا اینجوری به هم دیگه زل زدید جی بی چرا گونه هات سرخه؟
جی بی:گ گونه های من سرخه؟ من:اره مینا:جی بی جی بی:جانم مینا:هنننن؟؟؟؟ جی بی:چیزی میخواستی بگی؟ مینا:اهان میخواستم بگم که خدا ازت نگذره کمرم شکست جی بی:مرسی واقعا خو زیر سر لیانا بود به من چهههه اخهههه مینا:من نمیدونم میخواستی منو نندازی .جی بی رفت سمت مینا دستشو گذاشت رو کمر مینا جی بی:الان اینجا درد میکنه مینا:د داری چیکار میکنی؟
. جی بی اروم کمرشو ماساژ داد جی بی:خوب شد؟ . مینا خودشو سریع کشید این ور مینا:اره ممنون نمیخواست این کارو بکنی لیان:سلام ما اومدیم چی شده؟ من:عه نبودی ببینی صحنه حساس تر شد لیان:حیف نبودم هاااا ای شیطونا چیکار میکردید؟ مینا:هیچی من:چی چی و هیچی بابا جی بی کمرشو ماساژ داد
جی بی:امیلییی من:چیه خو حقیقتو گفتم لیان:ایول بابا جی بی شیطون خوب بلدی مخ بزنی هاااا جی بی:من مخشو نزدم فقط ماساژش دادم همینننن کمرش درد میکرد لیان:به هر حال من نمیزارم دیگه شما دوتا تنها باشید ممکنه کار به جاهای باریک بکشه
مینا:لیانننننن میکشمت لیان:نهههههه.دوید رفت من:خوب خانم خوشکله تو کی ای؟ دختره:جونگهیون هستم چویی جونگهیون دوسته لیانا من:از اشناییت خوشحال شدم خوب چجوری با این کرم اسکاریس اشنا شدی؟ جونگهیون:من لیانا رو توی مدرسه دیدم اون جفتم می نشست بعدش ما باهم دوست شدیم من:اهان منم این کرم اسکاریس رو تو کمپانی دیدم هم گروهیمه جونگهیون:گروهتون خیلی خوب ترکونده من خیلی از ام وی تون خوشم اومد من:نظر لطفته ویکی:سلام اقایون خانوما گم شید این ور ویکی ای نشید من:هلن این چش شده؟ هلن:نمیدونم از وقتی منو برد تست بدم رئیستون بهش پس گردنی زد اینطور شد من:ویکی سالمی؟ ویکی:عا خوبم عه این دافه کیه؟ من:این دوست اون مارمولک دو پا عه جونگهیون:چویی جونگهیون هستم دوست لیانا هلن:عه از دیدن قیافه ی نحست خوشنود شدم.جونگهیون هنگ نگاهش کرد جونگهیون:ام یعنی من زشتم؟ هلن:چییی؟ نه منظورم این نبود منظورم اینه که خیلی خوشکلی جونگ هیون:ممنونم ولی شما گفتید قیافه ی نحسم هلن:دختر تو چقدر ساده ای اخه من:دو روز باهامون بگرده حله هلن خودت درستش کن هلن:عا باشه باشه بیا که خودم باید بهت دیکشنری لغاتمو اموزش بدم من:هلن چیز سنگین بهش نگی بدبخت دوباره هنگ کنه هلن:باو نگران نباش جونگ هیون:اممم میخواید چی به من یاد بدید؟ من:زبان حیوانات جونگ هیون:بلدید؟؟ هلن:نه میگم تو چرا همه چیو باور میکنی اخهههه؟ جونگ هیون:اه همه دوستام بهم میگن ساده لوحم من:دوستات زر زدن هلن خودت درست کن اینو جونگ هیون تو هم نگران نباش دیگه قرار نیست کسی بهت بگه ساده لوح ما از اون دوستات نیستیم ....فردا روز مصاحبه.......
من:کیرم تو این همه شانسس چرا من انقدر بدبختمممم هلن:چرا من باید بیام باهاتونننن من مربیه پارکورم نه ایدول مینا:ناموسا من دیگه چرا من:دنس اموزش میدم خواننده که نیستممممم هلی:طراحهای لباس چرا باید بیان دیگههه لیان:من چرا بیاد بیاممممم . ویکی هم خیلی خونسرد نشسته بود ما رو نگاه میکرد من:ویکی تو چرا به تخمت نیستتت ویکی:انتظار داری چیکار کنم من:هیچی بریم....مصاحبه......(جیمین)نشسته بودم پیش شوگا هیونگ تا همه ایدولا کم کم بیان یهو سانمی اومد نشست رو پام هنگ نگاهش کردم سانمی:اوپا منو نگاه کن رژم سکشی نیست جیمین:سانمی برو اون ور سانمی:اوپا به من توجه کن من سکشی نیستم بدنم سکشی نیست داره بهم بر میخوره؟ .تو جمعو نگاه کردم برای راه نجات دیدم ویکی اومد ایول خودشه جیمین:سانمی من دوست دختر دارم سانمی:من باور نمیکنم اوپا تو فقط برای منی جیمین:نه من دوست دختر دارم منتظرمه برم پیشش حالا برو اون ور . هلش دادم رفتم سمت ویکی سانمی:داری دروغ میگی اوپا تو مال منییی ویکی:جیمین چته؟.نذاشتم حرف بزنه کشیدمش سمت خودم لباشو بوسیدم
امیلی)امیلی:عه چه خبره اینجا؟ لیان:دیر اومدی صحنه حساسه تموم شد
جی بی:لیان میکشمت مینا:صحنه حساس گوه هم نبود امیلی:اه پس حتما خیلی جالب بوده حیف نبودم لیان:عه بچه ها جونگهیون دارع میزنگه وایسید الو بلی خوبی مرسی کجایی تو؟اومدی سئول عوضی دو روزع اومدی الان داری هم میگی خجالت نمیکشی باشه بیا کمپانی جی وای پی رسیدی تک بزن بیام دم در اوکی من:کی بود؟ لیان:دوستم بود تازه از المان اومده سه ماهه ندیدمش من:عه خو الان میاد میبینیش لیان:اره واقعا دلم براش تنگ شده بود عه زنگ زد گه سریع رسید من برم الان میام ....من:خوب شما دوتا چرا اینجوری به هم دیگه زل زدید جی بی چرا گونه هات سرخه؟
جی بی:گ گونه های من سرخه؟ من:اره مینا:جی بی جی بی:جانم مینا:هنننن؟؟؟؟ جی بی:چیزی میخواستی بگی؟ مینا:اهان میخواستم بگم که خدا ازت نگذره کمرم شکست جی بی:مرسی واقعا خو زیر سر لیانا بود به من چهههه اخهههه مینا:من نمیدونم میخواستی منو نندازی .جی بی رفت سمت مینا دستشو گذاشت رو کمر مینا جی بی:الان اینجا درد میکنه مینا:د داری چیکار میکنی؟
. جی بی اروم کمرشو ماساژ داد جی بی:خوب شد؟ . مینا خودشو سریع کشید این ور مینا:اره ممنون نمیخواست این کارو بکنی لیان:سلام ما اومدیم چی شده؟ من:عه نبودی ببینی صحنه حساس تر شد لیان:حیف نبودم هاااا ای شیطونا چیکار میکردید؟ مینا:هیچی من:چی چی و هیچی بابا جی بی کمرشو ماساژ داد
جی بی:امیلییی من:چیه خو حقیقتو گفتم لیان:ایول بابا جی بی شیطون خوب بلدی مخ بزنی هاااا جی بی:من مخشو نزدم فقط ماساژش دادم همینننن کمرش درد میکرد لیان:به هر حال من نمیزارم دیگه شما دوتا تنها باشید ممکنه کار به جاهای باریک بکشه
مینا:لیانننننن میکشمت لیان:نهههههه.دوید رفت من:خوب خانم خوشکله تو کی ای؟ دختره:جونگهیون هستم چویی جونگهیون دوسته لیانا من:از اشناییت خوشحال شدم خوب چجوری با این کرم اسکاریس اشنا شدی؟ جونگهیون:من لیانا رو توی مدرسه دیدم اون جفتم می نشست بعدش ما باهم دوست شدیم من:اهان منم این کرم اسکاریس رو تو کمپانی دیدم هم گروهیمه جونگهیون:گروهتون خیلی خوب ترکونده من خیلی از ام وی تون خوشم اومد من:نظر لطفته ویکی:سلام اقایون خانوما گم شید این ور ویکی ای نشید من:هلن این چش شده؟ هلن:نمیدونم از وقتی منو برد تست بدم رئیستون بهش پس گردنی زد اینطور شد من:ویکی سالمی؟ ویکی:عا خوبم عه این دافه کیه؟ من:این دوست اون مارمولک دو پا عه جونگهیون:چویی جونگهیون هستم دوست لیانا هلن:عه از دیدن قیافه ی نحست خوشنود شدم.جونگهیون هنگ نگاهش کرد جونگهیون:ام یعنی من زشتم؟ هلن:چییی؟ نه منظورم این نبود منظورم اینه که خیلی خوشکلی جونگ هیون:ممنونم ولی شما گفتید قیافه ی نحسم هلن:دختر تو چقدر ساده ای اخه من:دو روز باهامون بگرده حله هلن خودت درستش کن هلن:عا باشه باشه بیا که خودم باید بهت دیکشنری لغاتمو اموزش بدم من:هلن چیز سنگین بهش نگی بدبخت دوباره هنگ کنه هلن:باو نگران نباش جونگ هیون:اممم میخواید چی به من یاد بدید؟ من:زبان حیوانات جونگ هیون:بلدید؟؟ هلن:نه میگم تو چرا همه چیو باور میکنی اخهههه؟ جونگ هیون:اه همه دوستام بهم میگن ساده لوحم من:دوستات زر زدن هلن خودت درست کن اینو جونگ هیون تو هم نگران نباش دیگه قرار نیست کسی بهت بگه ساده لوح ما از اون دوستات نیستیم ....فردا روز مصاحبه.......
من:کیرم تو این همه شانسس چرا من انقدر بدبختمممم هلن:چرا من باید بیام باهاتونننن من مربیه پارکورم نه ایدول مینا:ناموسا من دیگه چرا من:دنس اموزش میدم خواننده که نیستممممم هلی:طراحهای لباس چرا باید بیان دیگههه لیان:من چرا بیاد بیاممممم . ویکی هم خیلی خونسرد نشسته بود ما رو نگاه میکرد من:ویکی تو چرا به تخمت نیستتت ویکی:انتظار داری چیکار کنم من:هیچی بریم....مصاحبه......(جیمین)نشسته بودم پیش شوگا هیونگ تا همه ایدولا کم کم بیان یهو سانمی اومد نشست رو پام هنگ نگاهش کردم سانمی:اوپا منو نگاه کن رژم سکشی نیست جیمین:سانمی برو اون ور سانمی:اوپا به من توجه کن من سکشی نیستم بدنم سکشی نیست داره بهم بر میخوره؟ .تو جمعو نگاه کردم برای راه نجات دیدم ویکی اومد ایول خودشه جیمین:سانمی من دوست دختر دارم سانمی:من باور نمیکنم اوپا تو فقط برای منی جیمین:نه من دوست دختر دارم منتظرمه برم پیشش حالا برو اون ور . هلش دادم رفتم سمت ویکی سانمی:داری دروغ میگی اوپا تو مال منییی ویکی:جیمین چته؟.نذاشتم حرف بزنه کشیدمش سمت خودم لباشو بوسیدم
۱۱.۰k
۱۶ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.