پارت پنجاه سه غریبه آشنا
#پارت_پنجاه_سه #غریبه_آشنا
پارت چهل و سه
ئونسو:
خواب:
+باباییی جوننمم چلا امروز مین جائه نیومد
-اون دیگه نمیاد
+چلا؟باهام قهله من کالی نتردم
-قهر نیست مرده
+چی
-مین جائه مرده دخترم اون دیگه نمیاد
+دلوغ میگی
-فک میکنی دروغ میگم بیا بریم نشونت بدم
رفتیم خونه رو به رویی رفتیم داخل یه عکس بود با روبان مشکی
-برو عکس رو ببین
نگا بابام کردم رفتم جلو عکس رو برداشتم،یه پسر بچه بود شبیه بکهیون،یهو عکس عوض شد و عکس بکهیون افتاد تو قاب عکس...جیییغ بلندیییی کشیدم
حال:
در باز شد بکهیون دویید داخل و نشست پیشم رو تخت
بکهیون:چی شد عزیزم
بلند شدم،با گریه خودمو پرت کردم تو بغلش و کمرشو محکم بغل کردم
+از پیشمم نرو،تنهام نزار....بکهیوننننن
-عزیز دلم من ک اینجام،جایی نرفتم جایی هم نمیرم آروم باش فقط یه خواب بوده فقط یه خواب
همه پسرا اومده بودن تو اتاق،صدای جیغمو شنیده بودن ترسیده بودن،دی او یه لیوان آب قند آورد
دی او:بیا بکهیون اینو بگیر آروم بده بخوره فشارش افتاده حالا
کای اومد پشت سر بکهیون،من انوز تو بغل بکهیون بودم
کای:خوبی آجی کوچولو
با سرم نشون دادم ک خوبم،اما دلم نمیخواست از بغل بکهیون بیام بیرون
بکهیون:خانمم بیا یکم از این بخور رنگت پریده
+نمیخوام
شیومین:نمیخوام چیه،بلند شو بخورر ببینم
سرمو بلند کردم یه نگاهیی به اوپا شیومین انداختم داشت با اخم و نگرانی نگام میکرد،با چشماش به لیوان دست بکهیون اشاره کرد،یکم ازش خوردم
بکهیون:بچه ها شمابرید نگران نباشید خودم میمونم پیشش
سهون:کاری داشتی صدام کن هیونگ
کای:حواستو بده بهشش هاا
بکهیون:خیالتون راحت برید
کمکم کرد دوباره دراز کشیدم،دستمو گرفت
+بکهیون میشه نری بمونی پیشم
-آره دورت بگردم،هیچ جا نمیرم
+بکهیونا من و تو از بچگی همدیگه رو میشناسیم؟
-عزیزم من ک یه بار بهت گفتم
+باشه
-قربونت برم بخواب عزیزم،آروم بخواب منم هیچ جا نمیرم
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena
پارت چهل و سه
ئونسو:
خواب:
+باباییی جوننمم چلا امروز مین جائه نیومد
-اون دیگه نمیاد
+چلا؟باهام قهله من کالی نتردم
-قهر نیست مرده
+چی
-مین جائه مرده دخترم اون دیگه نمیاد
+دلوغ میگی
-فک میکنی دروغ میگم بیا بریم نشونت بدم
رفتیم خونه رو به رویی رفتیم داخل یه عکس بود با روبان مشکی
-برو عکس رو ببین
نگا بابام کردم رفتم جلو عکس رو برداشتم،یه پسر بچه بود شبیه بکهیون،یهو عکس عوض شد و عکس بکهیون افتاد تو قاب عکس...جیییغ بلندیییی کشیدم
حال:
در باز شد بکهیون دویید داخل و نشست پیشم رو تخت
بکهیون:چی شد عزیزم
بلند شدم،با گریه خودمو پرت کردم تو بغلش و کمرشو محکم بغل کردم
+از پیشمم نرو،تنهام نزار....بکهیوننننن
-عزیز دلم من ک اینجام،جایی نرفتم جایی هم نمیرم آروم باش فقط یه خواب بوده فقط یه خواب
همه پسرا اومده بودن تو اتاق،صدای جیغمو شنیده بودن ترسیده بودن،دی او یه لیوان آب قند آورد
دی او:بیا بکهیون اینو بگیر آروم بده بخوره فشارش افتاده حالا
کای اومد پشت سر بکهیون،من انوز تو بغل بکهیون بودم
کای:خوبی آجی کوچولو
با سرم نشون دادم ک خوبم،اما دلم نمیخواست از بغل بکهیون بیام بیرون
بکهیون:خانمم بیا یکم از این بخور رنگت پریده
+نمیخوام
شیومین:نمیخوام چیه،بلند شو بخورر ببینم
سرمو بلند کردم یه نگاهیی به اوپا شیومین انداختم داشت با اخم و نگرانی نگام میکرد،با چشماش به لیوان دست بکهیون اشاره کرد،یکم ازش خوردم
بکهیون:بچه ها شمابرید نگران نباشید خودم میمونم پیشش
سهون:کاری داشتی صدام کن هیونگ
کای:حواستو بده بهشش هاا
بکهیون:خیالتون راحت برید
کمکم کرد دوباره دراز کشیدم،دستمو گرفت
+بکهیون میشه نری بمونی پیشم
-آره دورت بگردم،هیچ جا نمیرم
+بکهیونا من و تو از بچگی همدیگه رو میشناسیم؟
-عزیزم من ک یه بار بهت گفتم
+باشه
-قربونت برم بخواب عزیزم،آروم بخواب منم هیچ جا نمیرم
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo #exo_my_planet #Gharibeh_ashena
۱۱.۰k
۰۹ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.