امروز بجز اینا هنوز پارت داریم😉 پارت هشتاد پنج غریبه آشنا
امروز بجز اینا هنوز پارت داریم😉 #پارت_هشتاد_پنج #غریبه_آشنا
ئونسو
از اتاق مدیریت اومدیم بیرون
+وای اوپا این چه کاری بود آخه حالا چجوری به سهون بگیم
-سهون مشکلی نداره،براش مشکلی پیش نمیاد
+تو بهش میگی اوپا
-نه نه نه
+پس کی بگه من بگم
-معلومه پس من بگم
+اوپااا تو اینو گفتی به مدیر من چرا باید بهش بگم آخه
-یااااا روحرف من حرف نزن
پامو کوبیدم زمین
+اوپاااااا
-غرر نزن بیا
پشتشو کرد بهم و رفت
+یاااا اوپااا صبررر کنننن منم بیام
رسیدیم خوابگاه،همه بچه ها اومدن
بکهیون:چی شد؟درستش کردید آره؟
+تقریبا
بکهیون:یعنی چی؟
+یعنی یکی دیگه بجای من و تو بدبخت شد
کای:درست حرف بزنید ببینیم چی شده اه
سوهو:قراره یکی دیگه بجای بکهیون بره سر قرار
چن:کی؟
سوهو:ئونسو تو بگو
+من نمیگم
سوهو:یاااا
+من ک گفتم نمیگم
سوهو:ولی حالا میگید
دی او:میگگگیدددد یااا نهه
ئونسو،سوهو:سهون
بکهیون:چی دارید میگید این چه کاری بوده کردید آخه،سهون بره بجای من
سوهو:لی سومان گفت
+گفت یا بکهیون یا سهون
کای:شما هم به راحتی گفتید سهون
+نه خیرممم اصلن به راحتی نگفتیم
چانیول:باورم نمیشه همچین گندی بالا اومده
سهون:ولی من مشکلی ندارم
همه چرخیدن سمت سهون،ک خیلی ریلکس رفت نشست رو مبل
ئونسو،پسرا:چیییی
سهون:چتونه بابا،میگم من بجای بکهیون میرم،راحت ترم برم تا بال بال زدن بکهیون و ئونسو رو ببینم،در ضمن فن های من بهتر با این ماجراها کنار میان
ئونسو:واقعی میگی اوپا
سهون:اهوم
بکهیون:واقعا ازت ممنونم سهون،خیلییی ممنونم
سوهو با انگشتش چند ضربه زد به سرم
سوهو:دیدی گفتمم ای می گفتی نع
+نکن اوپااا
بکهیون:یااا هیونگگگ اذیتش نکن دردش میگیره
بکهیون دستمو کشید بردم سمت خودش،دستامو دور کمرش حلقه کردم،لبامم آویزون کردم
+بکهیون میبینی چقد اذیتم میکنه
بکهیون:عیب نداره عزیزم
سرمو برگردندم زبون کشیدم به اوپا سوهو،خندید
سوهو:شیطون کوچولوو
چانیول:ععووقق حالم بهم خورد
کای:تو حرف نزن
چانیول اداشو درآورد،همه خندیدن به حرکت چانیول،به لطف سهون دوباره همه چی خوب شد،فقط مونده راضی کردن بکهیون،که بریم از دل یونا دربیاریم..
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
ئونسو
از اتاق مدیریت اومدیم بیرون
+وای اوپا این چه کاری بود آخه حالا چجوری به سهون بگیم
-سهون مشکلی نداره،براش مشکلی پیش نمیاد
+تو بهش میگی اوپا
-نه نه نه
+پس کی بگه من بگم
-معلومه پس من بگم
+اوپااا تو اینو گفتی به مدیر من چرا باید بهش بگم آخه
-یااااا روحرف من حرف نزن
پامو کوبیدم زمین
+اوپاااااا
-غرر نزن بیا
پشتشو کرد بهم و رفت
+یاااا اوپااا صبررر کنننن منم بیام
رسیدیم خوابگاه،همه بچه ها اومدن
بکهیون:چی شد؟درستش کردید آره؟
+تقریبا
بکهیون:یعنی چی؟
+یعنی یکی دیگه بجای من و تو بدبخت شد
کای:درست حرف بزنید ببینیم چی شده اه
سوهو:قراره یکی دیگه بجای بکهیون بره سر قرار
چن:کی؟
سوهو:ئونسو تو بگو
+من نمیگم
سوهو:یاااا
+من ک گفتم نمیگم
سوهو:ولی حالا میگید
دی او:میگگگیدددد یااا نهه
ئونسو،سوهو:سهون
بکهیون:چی دارید میگید این چه کاری بوده کردید آخه،سهون بره بجای من
سوهو:لی سومان گفت
+گفت یا بکهیون یا سهون
کای:شما هم به راحتی گفتید سهون
+نه خیرممم اصلن به راحتی نگفتیم
چانیول:باورم نمیشه همچین گندی بالا اومده
سهون:ولی من مشکلی ندارم
همه چرخیدن سمت سهون،ک خیلی ریلکس رفت نشست رو مبل
ئونسو،پسرا:چیییی
سهون:چتونه بابا،میگم من بجای بکهیون میرم،راحت ترم برم تا بال بال زدن بکهیون و ئونسو رو ببینم،در ضمن فن های من بهتر با این ماجراها کنار میان
ئونسو:واقعی میگی اوپا
سهون:اهوم
بکهیون:واقعا ازت ممنونم سهون،خیلییی ممنونم
سوهو با انگشتش چند ضربه زد به سرم
سوهو:دیدی گفتمم ای می گفتی نع
+نکن اوپااا
بکهیون:یااا هیونگگگ اذیتش نکن دردش میگیره
بکهیون دستمو کشید بردم سمت خودش،دستامو دور کمرش حلقه کردم،لبامم آویزون کردم
+بکهیون میبینی چقد اذیتم میکنه
بکهیون:عیب نداره عزیزم
سرمو برگردندم زبون کشیدم به اوپا سوهو،خندید
سوهو:شیطون کوچولوو
چانیول:ععووقق حالم بهم خورد
کای:تو حرف نزن
چانیول اداشو درآورد،همه خندیدن به حرکت چانیول،به لطف سهون دوباره همه چی خوب شد،فقط مونده راضی کردن بکهیون،که بریم از دل یونا دربیاریم..
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
۱۱.۸k
۲۲ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.