پارت صد چهل نه غریبه آشنا
#پارت_صد_چهل_نه #غریبه_آشنا
لیلا:دیوونه اید بخدا،اون از دونگهه که هرچی این خانم لباس و کفش وسایل آرایشی بهداشتی داره دونگهه براش هدیه گرفته اون از تو که سهون نابود شد بخاطر تو بعد هی همش چرت و پرت بگید هی چرت پرت بگید فقط چرت و پرت بگید
تانیا:یااااا باشههه دیگه
لیلا:برید اونور چسبیدید بهم میخوام برم بخوابم خسته ام
زینب:پاشو گمشو با این قیافت
لیلا:قیافم خیلییی هم خوبهه تازه کیونگسو هم گفت چون خوشگل می خندیدم عاشقم شده
تانیا:اووووقققق همه چیزش خوب بود جز این بد سلیقه ایش
لیلا:خیلی بی شعوریی
زینب:حالا کی میاد خواستگاری
لیلا:نمیدونم گفت هرچی زودتر رسمیش میکنه و به کمپانی میگه
تانیا:خیلی خوبه
لیلا:من برم بخوابم شب بخیر بچه ها
زینب:شب بخیر عزیزم
تانیا:خوب بخوابی
رفتم تو اتاق لباسمو عوض کردم دراز کشیدم به گوشیم نگاه کردم کیونگسو پیام داده بود
"شبت بخیر عزیزم"لبخندی اومد رو لبام جواب دادم"توام همینطور،رسیدی؟"زنگ زد
+سلام
-سلام عزیزم،رسیدم نگران نباش
+باشه مرسی که بهم گفتی
-خوبی؟
+آره هنوز یک ساعت هم نیست از پیشم رفتی
-خواستم بدونم هنوزم خوبی یا نه
+آره هنوزم خوبم
-برو بخواب خسته ای عزیزم
+شب بخیر
-دوستت دارم،شب بخیر
وای قلبمممممممممممممم....منم دوستت دارممممم.....گوشیم رو گذاشتم کنار خوابیدم...وای قیافه کیونگسو از جلو چشمم نمیره....خو منم دوستت دارممم...از ذوق صورتمو گذاشتم رو بالشت یه جیغ یواش زدم...وای ازدواج با یه خواننده معروففففف...کی فکرشو میکرد،اونم کیییی دوکیونگسو...اصلان دوست داشتنش به کنار چقد معروف میشم....هروقت هر جا ببینن منو میگن عه همسر دوکییونگسو...وای که چقد پز بدم...ولی کلی فحش میخورم از فنای دی او...عیب نداره مهم اینه که شوهر منه حالا اونا هرچی میخوان بگن...انقدر به کیونگسو فکر کردم تا خوابم گرفت....
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
لیلا:دیوونه اید بخدا،اون از دونگهه که هرچی این خانم لباس و کفش وسایل آرایشی بهداشتی داره دونگهه براش هدیه گرفته اون از تو که سهون نابود شد بخاطر تو بعد هی همش چرت و پرت بگید هی چرت پرت بگید فقط چرت و پرت بگید
تانیا:یااااا باشههه دیگه
لیلا:برید اونور چسبیدید بهم میخوام برم بخوابم خسته ام
زینب:پاشو گمشو با این قیافت
لیلا:قیافم خیلییی هم خوبهه تازه کیونگسو هم گفت چون خوشگل می خندیدم عاشقم شده
تانیا:اووووقققق همه چیزش خوب بود جز این بد سلیقه ایش
لیلا:خیلی بی شعوریی
زینب:حالا کی میاد خواستگاری
لیلا:نمیدونم گفت هرچی زودتر رسمیش میکنه و به کمپانی میگه
تانیا:خیلی خوبه
لیلا:من برم بخوابم شب بخیر بچه ها
زینب:شب بخیر عزیزم
تانیا:خوب بخوابی
رفتم تو اتاق لباسمو عوض کردم دراز کشیدم به گوشیم نگاه کردم کیونگسو پیام داده بود
"شبت بخیر عزیزم"لبخندی اومد رو لبام جواب دادم"توام همینطور،رسیدی؟"زنگ زد
+سلام
-سلام عزیزم،رسیدم نگران نباش
+باشه مرسی که بهم گفتی
-خوبی؟
+آره هنوز یک ساعت هم نیست از پیشم رفتی
-خواستم بدونم هنوزم خوبی یا نه
+آره هنوزم خوبم
-برو بخواب خسته ای عزیزم
+شب بخیر
-دوستت دارم،شب بخیر
وای قلبمممممممممممممم....منم دوستت دارممممم.....گوشیم رو گذاشتم کنار خوابیدم...وای قیافه کیونگسو از جلو چشمم نمیره....خو منم دوستت دارممم...از ذوق صورتمو گذاشتم رو بالشت یه جیغ یواش زدم...وای ازدواج با یه خواننده معروففففف...کی فکرشو میکرد،اونم کیییی دوکیونگسو...اصلان دوست داشتنش به کنار چقد معروف میشم....هروقت هر جا ببینن منو میگن عه همسر دوکییونگسو...وای که چقد پز بدم...ولی کلی فحش میخورم از فنای دی او...عیب نداره مهم اینه که شوهر منه حالا اونا هرچی میخوان بگن...انقدر به کیونگسو فکر کردم تا خوابم گرفت....
کاری از نویسنده گروه:@forough_wolf
#exo
۱۰.۸k
۱۴ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.