#پارت_پنجم * #رعد_برق_بین_دو_دنیا

+لیسا : اوه جنی ، بعد از اینکه رفتی همه چی تغییر کرده . خانم اوهایو که بچه دار نمی شد خدا بهش دختری داد . اسمش هم گذاشته جنی ، بخاطر تو . چون قبلا بهش گفتی بچه دار میشی و.......

^جنی : وااای چقدر بعد من اتفاقات خوبی افتاده ، واقعا خوشحال شدم .

*رزی : دیگه نمی یای خونه قبلی تون ...

^جنی : نمیدونم شاید بیایم من سیمکارتم خراب شد . لطفا شماره هاتونو بهم بدین .

+لیسا : اینم شمارم .

*رزی : اینم شماره ی من .
^جنی : خب شماره ی جدید من هم اینه .

+لیسا : جنی ، رزی امشب مامان بابام نیستن بیاین مهمونی شبونه بگیریم . چطوره؟

*رزی : من به مامانم زنگ میزنم . بهش میگم .

^جنی : من مامان بابام مشکلی ندارن من میام .

*رزی : من به مامانم زنگ زدم قبول کرد .

+لیسا : پس بریم .

+لیسا :


ما حرکت کردیم به سمت خونمون .

تو راه خیلی نگران بودم .

میترسم مامان بابام باز دعوا کنن .... وای .

رسیدیم خونه ، وای صدای دعواشون میاد وای خجالت کشیدم . در زدم . مامانم با عصبانیت در باز کرد همین که دوستامو دید . اخلاقش تغییر کرد .

~مامانم : سلام بچه‌های گلم بیاین داخل بفرمائید .

/پدرم : سلام خیلی خوش اومدین .

سلام کردیم چند دقیقه نشستیم
^جنی : چرا تو با اونا نمیری ؟

+لیسا : بعدا برات تعریف میکنم .

مامانم و بابام خدافظی کردن رفتن

^جنی : بچه‌ها من یه دوست دارم اسمش سویاس ولی جیسو صداش میکنن . من با اون تو محله ی جدید آشنا شدم برادرش فوت کرده . بهش بگم بیاد

+لیسا : بهش بگو بیاد .

*رزی : آره بهش بگو بیاد .

جنی بهش زنگ زد .
^جنی : من درو باز میکنم ... اوه سلام خوشحال شدم اومدی .

◎جیسو : سلام منم خوشحال شدم . سلام بچه‌ها .

منو رزی سلام کردیم و بعد از احوال پرسی ..

^جنی : من غذا درست میکنم ، تو مسافرت به کاره ی جنوبی کلی غذا یاد گرفتم .
جنی غذا درست کرد . منو ، رزی ، جیسو باهم اسم فامیل بازی کردیم . جنی هم از تو آشپزخونه تقلبی میفرستاد.

بعد از بازی غذا حاضر شد .
^جنی : بفرمائید اینم کیم چی

^جنی : من یه پسر تو محلمونه دوسش دارم اسمش کای هست
*رزی : من دوست دارم یه سلبریتی باشم .

◎جیسو : من دوست دارم آواز بخونم .

+لیسا : من یه فکری سرم زد . بیاین یه گروه آواز بشیم . چطوره؟ تو رزی سلبریتی میشی . جیسو تو میتونی آواز بخونی و تو هم جنی به دوست پسرت کای میرسی . چطوره؟
*رزی : من چشم بسته قبول میکنم .

◎جیسو : وااای باورم نمیشه من که هستم .

^جنی : منو یادتون نره .

+لیسا : اسمش رو چی بزاریم ؟

هر کی یه نظری داد .
*رزی : بلک پینک چطوره؟

همه موافقت کردیم از خوشحالی همدیگر رو بغل کردیم .

^جنی : بریم بخوابیم .
همه شب بخیر گفتیم خوابیدیم .

نویسنده :
@Narsis1395

شخصیت :
لیسا : Narsis1395@
جنی : Helena.BTS@
رزی : tobio@
جیسو :bbh.h.h@
ادامه دارد . thunder_between_two_world@