اشک حسرت ادامه پارت ۱۸۵
#اشک حسرت #ادامه پارت ۱۸۵
آسمان:
خندیدم وگفتم : میرم بخوابم خستم
هدیه : برو عزیزم
- راستی هدیه فردا می خواستم سعید رو ببینم
هدیه : چه خوب
- می خواستم بگم بدونی به امیدم بگو من روم نمیشه
رفتم اتاقم وآماده ای خواب شدم رو تخت دراز کشیدم وموبایلمو برداشتم وشماره ای سعید رو گرفتم که زود جواب داد
سعید : جان دلم خانم
- خوابیدی
سعید : نچ هنوز همینجام
- چی ؟
سعید : پایین منتظرم
- ولی امید چی ؟
سعید : به هدیه گفتم گفت مشکلی نیست
- از کجا می دونستی زنگ می زنم
سعید : می دونستم
آسمان:
خندیدم وگفتم : میرم بخوابم خستم
هدیه : برو عزیزم
- راستی هدیه فردا می خواستم سعید رو ببینم
هدیه : چه خوب
- می خواستم بگم بدونی به امیدم بگو من روم نمیشه
رفتم اتاقم وآماده ای خواب شدم رو تخت دراز کشیدم وموبایلمو برداشتم وشماره ای سعید رو گرفتم که زود جواب داد
سعید : جان دلم خانم
- خوابیدی
سعید : نچ هنوز همینجام
- چی ؟
سعید : پایین منتظرم
- ولی امید چی ؟
سعید : به هدیه گفتم گفت مشکلی نیست
- از کجا می دونستی زنگ می زنم
سعید : می دونستم
۳۲.۴k
۲۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.