چرکمرده گی پُرجوش و جنجال کلاغان و سپیدی درازگوی برف ته سُفره ی تکانیده به مرز کَرت تنها حادثه است مرد پشت ِدریچه ی ِزردتاب به خورجین ِکنار ِدر مینگرد جهان اندوه گین رهاشده با خویش و درآن سوی نهالستان ِعریان هیچ چیز از واقعه سخنی نمیگوید_ _شاملو
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.