شک ندارم روزی میرسد که یک نفر مرا،
شک ندارم روزی میرسد که یک نفر مرا،
با تمام کم و کاستی هایم،
همین گونه که هستم عاشقانه میپرستد...
روزی میرسد یک نفر می آید و تمام این روز های تلخی،
که بر من گذشت را جبران میکند...
من میدانم روزی میرسد که باز هم از ته دل میخندم
و شب ها تا صبح اشک نخواهم ریخت
و رنگ خوش روزگار را میبینم...
من میدانم روزی، کسی وارد زندگی ام میشود،
که لیاقت سادگی و قلب مهربانم را خواهد داشت
و همدم همیشگی ام خواهد شد
شک ندارم روز های خوبی پیش روی من است
فقط نگرانم... دلهره دارم...
نگرانم وقتی این روز های خوبِ من رسید،
دیگر خیلی دیر شده باشد...
خیلی دیر شده باشد برای عاشقی کردن،
برای خندیدن،
برای زندگی کردن...
با تمام کم و کاستی هایم،
همین گونه که هستم عاشقانه میپرستد...
روزی میرسد یک نفر می آید و تمام این روز های تلخی،
که بر من گذشت را جبران میکند...
من میدانم روزی میرسد که باز هم از ته دل میخندم
و شب ها تا صبح اشک نخواهم ریخت
و رنگ خوش روزگار را میبینم...
من میدانم روزی، کسی وارد زندگی ام میشود،
که لیاقت سادگی و قلب مهربانم را خواهد داشت
و همدم همیشگی ام خواهد شد
شک ندارم روز های خوبی پیش روی من است
فقط نگرانم... دلهره دارم...
نگرانم وقتی این روز های خوبِ من رسید،
دیگر خیلی دیر شده باشد...
خیلی دیر شده باشد برای عاشقی کردن،
برای خندیدن،
برای زندگی کردن...
۳۴.۵k
۲۰ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.