✍ وسط میدان صبحگاه دست هایش را بالا گرفت؛ یک دستش وصیّت ن
✍ وسط میدان صبحگاه دستهایش را بالا گرفت؛ یک دستش وصیّتنامهی امام بود، یک دستش نامهی حمایت از یک نامزد انتخابات.
گفت: حالا کدام را انتخاب کنیم؟
فرصت نداد کسی حرف بزند؛ وصیّت را جلو آورد و گفت: وصیّت امام؛ امام گفته پاسدارها در سیاست دخالت نکنند.
🇮 🇷 🇮 🇷
گفت: حالا کدام را انتخاب کنیم؟
فرصت نداد کسی حرف بزند؛ وصیّت را جلو آورد و گفت: وصیّت امام؛ امام گفته پاسدارها در سیاست دخالت نکنند.
🇮 🇷 🇮 🇷
۶.۲k
۲۹ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.