-باز شوهر بی بهانه,با ادایی کودکانه😍
-باز شوهر بی بهانه,با ادایی کودکانه😍
-هیکل چون استوانه,میکند غر غر به خانه😏
-یادم آید روز اول,گردنش کج, دست و پا شل😣
-پیش بابا موش می شد🐀 ,سرخیش تا گوش می شد☺ ️
-دختری افتاده بودم,مهربان و ساده بودم😊
-نرم و نازک,شاد و چابک
-چشمهایم همچو آهو👀 ,عطر موهایم چو شب بو
-می شنیدم از لب او,حرفهایی همچو جادو😳
-من غلام خانه زادت,جان دهم هر دم به یادت😄
-گر نیایی خانه ی من,می گریزد روحم از تن
-بعد از آن گفتار دلپذیر,خام گشتم من همانجا
-شد به پا جشن عروسی 👰 💃 😂
-هیکل چون استوانه,میکند غر غر به خانه😏
-یادم آید روز اول,گردنش کج, دست و پا شل😣
-پیش بابا موش می شد🐀 ,سرخیش تا گوش می شد☺ ️
-دختری افتاده بودم,مهربان و ساده بودم😊
-نرم و نازک,شاد و چابک
-چشمهایم همچو آهو👀 ,عطر موهایم چو شب بو
-می شنیدم از لب او,حرفهایی همچو جادو😳
-من غلام خانه زادت,جان دهم هر دم به یادت😄
-گر نیایی خانه ی من,می گریزد روحم از تن
-بعد از آن گفتار دلپذیر,خام گشتم من همانجا
-شد به پا جشن عروسی 👰 💃 😂
۱۲.۴k
۳۰ بهمن ۱۳۹۸