چه کسی میداند؟
چه کسی میداند؟
که چرا شهر پر از تنهاییست
و چرا؟
دکه روزنامه پر از کاغذ و انباشته از بیخبریست
چه کسی خواهد گفت؟
غم نان خوردن و یک خواب سپید چه بهایی دارد!!!
چه کسی بغض نهان گشته هر پنچره را می فهمد؟
چه کسی میداند!!
که در اندیشه این شهر رهایی چند است!!
چه کسی میداند"دل خونی سیری چند"؟
شهر ابستن درد است هوایش سمی است
کوچه هایش کلمه تاریک و پر از بوی ریاست
رخت بر شیشه صفا یکدل و یکرنگی
و چه اندازه شقاوت که در آن ارزان است
ننگ بادش که چنین رعشه بر این خاک زده
ننگ بادش که فقط عطر بلا افشانده
ننگ بر چرخ پلید و ستم عریانش
کاش در مسجد این شهر خدا جایی داشت
کاش در روح اذان حسن پریدن ها داشت
کاش در شهر تپش این همه بیداد نبود
کاش در دود سیاهش خبر از درد نبود
کاش او از قناری به چمن بر میگشت
که چرا شهر پر از تنهاییست
و چرا؟
دکه روزنامه پر از کاغذ و انباشته از بیخبریست
چه کسی خواهد گفت؟
غم نان خوردن و یک خواب سپید چه بهایی دارد!!!
چه کسی بغض نهان گشته هر پنچره را می فهمد؟
چه کسی میداند!!
که در اندیشه این شهر رهایی چند است!!
چه کسی میداند"دل خونی سیری چند"؟
شهر ابستن درد است هوایش سمی است
کوچه هایش کلمه تاریک و پر از بوی ریاست
رخت بر شیشه صفا یکدل و یکرنگی
و چه اندازه شقاوت که در آن ارزان است
ننگ بادش که چنین رعشه بر این خاک زده
ننگ بادش که فقط عطر بلا افشانده
ننگ بر چرخ پلید و ستم عریانش
کاش در مسجد این شهر خدا جایی داشت
کاش در روح اذان حسن پریدن ها داشت
کاش در شهر تپش این همه بیداد نبود
کاش در دود سیاهش خبر از درد نبود
کاش او از قناری به چمن بر میگشت
۱.۱k
۲۰ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.