پارت52
#پارت52
تصمیم استادا این شد که قبل از امتحانات بریم اردو قشنگ میخان همه خوشی های اردو رو از دلمون دربیارن داشتیم آماده میشدیم که بریم وقتی تموم شدیم با بچه ها داخل محوطه جمع شدیم تا اتوبوس ها بیان،وقتی اومدن یکی از استادا اومد و گفت بچه ها برید سوار بشید،ما هم سوار شدیم اکیپ ماهممون داخل یه اتوبوس بودیم و کنار هم نشستیم وقتی همه اومدن راننده حرکت کردهنوز چیزی نگذشته بود که فواد رو به همه گفت:خیلی خوب بچه ها با آهنگ شروع کنیم؟؟میخوایم بترکونیم
پشت حرفش آهنگ رو پلی کرد و سروصدای بچه ها که بلند شد تقریبا یه ۳ساعتی داخل راه بودیم تا رسیدیم به مقصد یه جای خیلی خوشگل و رویایی بود واقعا محشربود داشتم همینطور به اطراف نگاه میکردم که با صدای استاد به خودم اومدم که گفت:خیلی خوب بچه ها برید داخل و خودتون به گروه های ده نفره تقسیم بشید و اتاق ها رو بردارید
سهیل:استاد میشه با دخترا هم تقسیم بشیم؟؟؟
اینو که گفت یکی از بچه ها دراومد و بهش گفت:دادا اومدیم اردو ن ماه عسل
سهیل:منم نگفتم ماه عسله،سوال بود
استاد:بستهوبچه ها،سهیل جان نمیشه اخه ممکنه بعضیا اعتراض داشته باشن
سهیل:اخه استاد از دوستای خودمونن،مثلا منو،کیان،کرم،فواد،کارن با دخترا
استاد:خب ببینم کیا باشن
سهیل:استاد مث...
کیان:یه لحظه سهیل جان،استاد مثلا کیانا و جولیا که هر دوشون خواهر من هستن با یشیم که خواهر کرم هست،باملیساوآسلی که اینا هم دوستای خانوادگی ما هستن
یشیم:اره استاد راست میگه تازه کیانا هم که نامزد کرم هست،فک نکنم مشکلی باشه دیگه
استاد:خیلی خوب اگه اینطوره مشکلی نداره میتونید برید
بعد از این حرف با هم رفتیم و یکی از اتاق هارو بر برداشتیم و رفتیم داخل....
@roman._.loveintime
تصمیم استادا این شد که قبل از امتحانات بریم اردو قشنگ میخان همه خوشی های اردو رو از دلمون دربیارن داشتیم آماده میشدیم که بریم وقتی تموم شدیم با بچه ها داخل محوطه جمع شدیم تا اتوبوس ها بیان،وقتی اومدن یکی از استادا اومد و گفت بچه ها برید سوار بشید،ما هم سوار شدیم اکیپ ماهممون داخل یه اتوبوس بودیم و کنار هم نشستیم وقتی همه اومدن راننده حرکت کردهنوز چیزی نگذشته بود که فواد رو به همه گفت:خیلی خوب بچه ها با آهنگ شروع کنیم؟؟میخوایم بترکونیم
پشت حرفش آهنگ رو پلی کرد و سروصدای بچه ها که بلند شد تقریبا یه ۳ساعتی داخل راه بودیم تا رسیدیم به مقصد یه جای خیلی خوشگل و رویایی بود واقعا محشربود داشتم همینطور به اطراف نگاه میکردم که با صدای استاد به خودم اومدم که گفت:خیلی خوب بچه ها برید داخل و خودتون به گروه های ده نفره تقسیم بشید و اتاق ها رو بردارید
سهیل:استاد میشه با دخترا هم تقسیم بشیم؟؟؟
اینو که گفت یکی از بچه ها دراومد و بهش گفت:دادا اومدیم اردو ن ماه عسل
سهیل:منم نگفتم ماه عسله،سوال بود
استاد:بستهوبچه ها،سهیل جان نمیشه اخه ممکنه بعضیا اعتراض داشته باشن
سهیل:اخه استاد از دوستای خودمونن،مثلا منو،کیان،کرم،فواد،کارن با دخترا
استاد:خب ببینم کیا باشن
سهیل:استاد مث...
کیان:یه لحظه سهیل جان،استاد مثلا کیانا و جولیا که هر دوشون خواهر من هستن با یشیم که خواهر کرم هست،باملیساوآسلی که اینا هم دوستای خانوادگی ما هستن
یشیم:اره استاد راست میگه تازه کیانا هم که نامزد کرم هست،فک نکنم مشکلی باشه دیگه
استاد:خیلی خوب اگه اینطوره مشکلی نداره میتونید برید
بعد از این حرف با هم رفتیم و یکی از اتاق هارو بر برداشتیم و رفتیم داخل....
@roman._.loveintime
۳.۶k
۲۹ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.