برای طُ
#برایطُ
و تُ...
جان میدهی برای دوست داشتن!
برای گفتنِ 'صبح بخیر' در ظهر!
برای گفتنِ 'بیداری؟!' در ساعت ۳ نیمه شب!
برای پرسیدن سوالات احمقانه!
برای پریدن از منطق بر روی احساس!
برای یک نخ سیگار!
و تُ...
جان میدهی برای زیستن...
در شهری کوچک ،
در رویایی احمقانه ،
در خانهای با دیوار های سبزآبی!
با تراسی کوچک...
و تُ...
جان میدهی برای بوسیدن!
نگاه کردن!
نوازش کردن!
در آغوش گرفتن!
و اما من...
{من جان میدهم برای 'عاشقِ تُ بودن'!}ツ🖇️
و تُ...
جان میدهی برای دوست داشتن!
برای گفتنِ 'صبح بخیر' در ظهر!
برای گفتنِ 'بیداری؟!' در ساعت ۳ نیمه شب!
برای پرسیدن سوالات احمقانه!
برای پریدن از منطق بر روی احساس!
برای یک نخ سیگار!
و تُ...
جان میدهی برای زیستن...
در شهری کوچک ،
در رویایی احمقانه ،
در خانهای با دیوار های سبزآبی!
با تراسی کوچک...
و تُ...
جان میدهی برای بوسیدن!
نگاه کردن!
نوازش کردن!
در آغوش گرفتن!
و اما من...
{من جان میدهم برای 'عاشقِ تُ بودن'!}ツ🖇️
۱۶.۹k
۲۶ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.