قدرت تشر
🔰قدرت تشر زدن
معلم یا مربی [در عین حال که حسن خلق، لازم دارد] باید قدرت تشر داشته باشد؛ یعنی برایش لازم است. چرا؟ چون انسانها «نفس» دارند. پس باید در وجود او این قدرت هم باشد.
دربارۀ حسن خلق رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) زیاد شنیدهاید. اما در وقت غضب، کسی جرئت نداشت در حضور او حرفی بزند. چنان مجلسش سنگین میشد که اعضای مجلس دلشان میخواست کسی از بیرون بیاید و او حرف بزند؛ واِلا در مجلس آن حضرت سکوت حاکم بود. در آن حال تذکر، آن حضرت حتی بر ابوجهل هم مؤثر بود.
کسی با ابوجهل معاملهای کرده بود که ابوجهل پولش را پس نمیداد. این آدم به هر راه رفت کسی را ندید که با او دردِ دل کند. به رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) گفت. در همان مواقعی که هنوز پیغمبر(صلوات الله علیه و آله)قدرت پیدا نکرده بود. به پیامبر گفت: من چیزهایی به اینها فروختهام، اینها حاشا میکنند و پولش را نمیدهند. پیغمبر (صلوات الله علیه) همراهش آمد تا درِ خانۀ ابوجهل. در را زد و ابوجهل آمد. فرمود: به او بده. ابوجهل گفت: چشم؛ یعنی «بدهِ» او «بده» عادی نبود.
او همان کسی بود که گاهی یا هروقت که به رسول اکرم (صلوات الله علیه) میرسید، بیادبی میکرد و سربهسر حضرت میگذاشت؛ اما در این موضوع نه. چرا؟ چون این آن محمدِ در حالت عادی نبود. برای دفاع از مظلوم آمده و غضب کرده بود. برای اینکه داشت به مظلومی ظلم میشد. این نیرو، نیروی دیگری در وجودش بود.
🔸آیت الله #حائری_شیرازی
#آیت_الله_حائری_شیرازی
#موعظه_خوبان
#ابوابراهیم
@aboebrahim57
معلم یا مربی [در عین حال که حسن خلق، لازم دارد] باید قدرت تشر داشته باشد؛ یعنی برایش لازم است. چرا؟ چون انسانها «نفس» دارند. پس باید در وجود او این قدرت هم باشد.
دربارۀ حسن خلق رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) زیاد شنیدهاید. اما در وقت غضب، کسی جرئت نداشت در حضور او حرفی بزند. چنان مجلسش سنگین میشد که اعضای مجلس دلشان میخواست کسی از بیرون بیاید و او حرف بزند؛ واِلا در مجلس آن حضرت سکوت حاکم بود. در آن حال تذکر، آن حضرت حتی بر ابوجهل هم مؤثر بود.
کسی با ابوجهل معاملهای کرده بود که ابوجهل پولش را پس نمیداد. این آدم به هر راه رفت کسی را ندید که با او دردِ دل کند. به رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) گفت. در همان مواقعی که هنوز پیغمبر(صلوات الله علیه و آله)قدرت پیدا نکرده بود. به پیامبر گفت: من چیزهایی به اینها فروختهام، اینها حاشا میکنند و پولش را نمیدهند. پیغمبر (صلوات الله علیه) همراهش آمد تا درِ خانۀ ابوجهل. در را زد و ابوجهل آمد. فرمود: به او بده. ابوجهل گفت: چشم؛ یعنی «بدهِ» او «بده» عادی نبود.
او همان کسی بود که گاهی یا هروقت که به رسول اکرم (صلوات الله علیه) میرسید، بیادبی میکرد و سربهسر حضرت میگذاشت؛ اما در این موضوع نه. چرا؟ چون این آن محمدِ در حالت عادی نبود. برای دفاع از مظلوم آمده و غضب کرده بود. برای اینکه داشت به مظلومی ظلم میشد. این نیرو، نیروی دیگری در وجودش بود.
🔸آیت الله #حائری_شیرازی
#آیت_الله_حائری_شیرازی
#موعظه_خوبان
#ابوابراهیم
@aboebrahim57
۹۸۱
۰۶ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.