چشام یخ زده نه اینکه از سردی شبا باشه یا از تلخی روزا نه،
چشام یخ زده نه اینکه از سردی شبا باشه یا از تلخی روزا نه، از هیولاییه که گاه بیگاه میاد ازشون بیرون.
یه تیکه از اول رویاهامو میریزم جلوش تا با نگاهش خرابکاری نکنه.
حالا دیگه نه رویایی هست نه آرزویی واسه کردن.
نه آینده ای که بشه رویاهارو دوباره ساخت.
شاید اگه به قلبم دست نمیزدن امسال بهتر از پارسال و پیارسال بودم.
همه چیم ته کشیده ، همه حرفام ، همه نگاهم، همه برخوردم، همه حوصله م.
نیاز دارم خودمو بکشم از خودم بیرون و یکی بخوابونم ته گوشش بگم بخودت بیا، تو دیگه چیزی واسه از دست دادن نداری . . .
یه تیکه از اول رویاهامو میریزم جلوش تا با نگاهش خرابکاری نکنه.
حالا دیگه نه رویایی هست نه آرزویی واسه کردن.
نه آینده ای که بشه رویاهارو دوباره ساخت.
شاید اگه به قلبم دست نمیزدن امسال بهتر از پارسال و پیارسال بودم.
همه چیم ته کشیده ، همه حرفام ، همه نگاهم، همه برخوردم، همه حوصله م.
نیاز دارم خودمو بکشم از خودم بیرون و یکی بخوابونم ته گوشش بگم بخودت بیا، تو دیگه چیزی واسه از دست دادن نداری . . .
۵.۶k
۱۶ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.