رمان
#رمان
#عاشقانه
-رمانحوریهیسید
#پارت_شصتوششم
ازماشینکهپیادهشدم
همجاتاریکیمطلقبود..
خیلیوحشتناکبود
محمدچراغقوهیگوشیشروروشنکردو
گرفتروصورتم
چشماموجمعکردم
-غلطکردم
اینجاچراانقدرترسناکه😐💔
-خببگوبرایچیماروکشوندیتااینجا؟
-چوننذرکردم
روزعقدمبیامسرمزارشهیدعلیحاتمی
-چطور؟
-مسئولکمیتهازدواجه😅
همهازشحاجتمیگیرن
منمیکماهپیشرفتمهویزه
حاجتخواستم..
شددیگه😂..
-هرچقدربیشترپیشتمیمونم
بیشتربهفضولیاتپیمیبرم
پسمنتوروازاینشهیددارم،آره؟😂
-بله
دستموگرفتورفتیمسمتمزارشهدا
چراغگرفترویتکتکمزارهاتاپیداشکنیم..
-حالاچهاعمالینذرکردی؟
-زیارتعاشوراویکصفحهقرآن
-خوبهختمکلقرآننگرفتی😅
عههاینجاست!
دستموروقبرگذاشتمونشستم
-محمدشمامیخونی؟
-بلهمیخونم😊..
-تمامدعارومحوبودم
تلفظهایغلیظشنشوندهندهی
گذروندندورههایتخصصیتجویدبود
-محمد !! شما..
-هیچینگو،نمیخوامالاندرموردش
حرفبزنم..
-چرا؟
-دیگه..
یهمهرازجیبشدرآوردوایستاد
میخوامنمازشکربخونم🙂
ازمنمکیفممهردرآوردموپشتشایستادم
تااذانصبحباهاشبودم
نمازشبرواونجاخوندیم
دعایعهدمزمزمهکنانبامحمدبود
میگنشباولعروسیدعاهامیگیره
ایستادم کنارش..
دستامونوگذاشتیمروسرمون
ومحمددعایالهیعظمالبلاءمیخوندومن
زمزمه میکردم
دعاکهتمامشد
ایستادیموسطمحوطهو
یهفاتحهخوندیمودراومدیم..
-محمدگشنمه..
-هوممنم
بنظرتزهراصبحانهمیاره؟
-خداکنه
-سرموچسبوندمبهصندلیوخوابیدم
چشاموکهواکردم
محمدتوماشیننبود
رسیدهبودیمشهر
جلویکسریمغازهپارککردهبود..
یکمکهگذشت،پیداششد
بایهکیسهپر
-بهساعتخواب😁
نمیدونمتوچجوریهستی
ولیمنسرموبزارمروبالشتدیگه
بیدار نمیشم
گشنههمکههستم
نمیتونستممنتظرزهراباشم😅
-حالاچیهست؟
-افتخاربازکردنشباشما🙂..
-اوووچهتنوعی😍
دستتطلا،الهیبریکربلا
-واینرگس،بدونشمامنجایینمیرمکه
-الهیبریمکربلا😄
بیابخوریمتابریمخونهقشنگبخوابیم..
محمدرفتدرروبازکرد
منمپشتسرش..
زهرایهواومدجلومون..
کجابودید؟
سریعگفتم
-منخوابممیاد
وسریعجیمشدم
آستینمحمدروهمگرفتموکشیدم
رفتمتواتاقوتختخوابیدم
واسهاذانظهر،محمدبیدارمکرد
-بیدارشو،حوریهجان😅..
اذانه..
-چراانقدراذانزودمیگه..
-بلندشو،شیطونروسینتخوابیده
سهبارسورهناسبخونتابتونیبلندشی
#بهقلم_هانیهباوی🌾🌸
⭕️#کپیباذکرمنبعونویسندهمجازمیباشد
#عاشقانه
-رمانحوریهیسید
#پارت_شصتوششم
ازماشینکهپیادهشدم
همجاتاریکیمطلقبود..
خیلیوحشتناکبود
محمدچراغقوهیگوشیشروروشنکردو
گرفتروصورتم
چشماموجمعکردم
-غلطکردم
اینجاچراانقدرترسناکه😐💔
-خببگوبرایچیماروکشوندیتااینجا؟
-چوننذرکردم
روزعقدمبیامسرمزارشهیدعلیحاتمی
-چطور؟
-مسئولکمیتهازدواجه😅
همهازشحاجتمیگیرن
منمیکماهپیشرفتمهویزه
حاجتخواستم..
شددیگه😂..
-هرچقدربیشترپیشتمیمونم
بیشتربهفضولیاتپیمیبرم
پسمنتوروازاینشهیددارم،آره؟😂
-بله
دستموگرفتورفتیمسمتمزارشهدا
چراغگرفترویتکتکمزارهاتاپیداشکنیم..
-حالاچهاعمالینذرکردی؟
-زیارتعاشوراویکصفحهقرآن
-خوبهختمکلقرآننگرفتی😅
عههاینجاست!
دستموروقبرگذاشتمونشستم
-محمدشمامیخونی؟
-بلهمیخونم😊..
-تمامدعارومحوبودم
تلفظهایغلیظشنشوندهندهی
گذروندندورههایتخصصیتجویدبود
-محمد !! شما..
-هیچینگو،نمیخوامالاندرموردش
حرفبزنم..
-چرا؟
-دیگه..
یهمهرازجیبشدرآوردوایستاد
میخوامنمازشکربخونم🙂
ازمنمکیفممهردرآوردموپشتشایستادم
تااذانصبحباهاشبودم
نمازشبرواونجاخوندیم
دعایعهدمزمزمهکنانبامحمدبود
میگنشباولعروسیدعاهامیگیره
ایستادم کنارش..
دستامونوگذاشتیمروسرمون
ومحمددعایالهیعظمالبلاءمیخوندومن
زمزمه میکردم
دعاکهتمامشد
ایستادیموسطمحوطهو
یهفاتحهخوندیمودراومدیم..
-محمدگشنمه..
-هوممنم
بنظرتزهراصبحانهمیاره؟
-خداکنه
-سرموچسبوندمبهصندلیوخوابیدم
چشاموکهواکردم
محمدتوماشیننبود
رسیدهبودیمشهر
جلویکسریمغازهپارککردهبود..
یکمکهگذشت،پیداششد
بایهکیسهپر
-بهساعتخواب😁
نمیدونمتوچجوریهستی
ولیمنسرموبزارمروبالشتدیگه
بیدار نمیشم
گشنههمکههستم
نمیتونستممنتظرزهراباشم😅
-حالاچیهست؟
-افتخاربازکردنشباشما🙂..
-اوووچهتنوعی😍
دستتطلا،الهیبریکربلا
-واینرگس،بدونشمامنجایینمیرمکه
-الهیبریمکربلا😄
بیابخوریمتابریمخونهقشنگبخوابیم..
محمدرفتدرروبازکرد
منمپشتسرش..
زهرایهواومدجلومون..
کجابودید؟
سریعگفتم
-منخوابممیاد
وسریعجیمشدم
آستینمحمدروهمگرفتموکشیدم
رفتمتواتاقوتختخوابیدم
واسهاذانظهر،محمدبیدارمکرد
-بیدارشو،حوریهجان😅..
اذانه..
-چراانقدراذانزودمیگه..
-بلندشو،شیطونروسینتخوابیده
سهبارسورهناسبخونتابتونیبلندشی
#بهقلم_هانیهباوی🌾🌸
⭕️#کپیباذکرمنبعونویسندهمجازمیباشد
۲.۸k
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.