ما در دلتنگی دستی نداشتيم؛ و در فاصله ای كه داشتيم، هزار دست داشتيم! سلام بر تو كه حقيقتا دلتنگِ توام؛ و سلام بر من، برای آنكه دلتنگم.
زن نیست، یک بنفشِ یواش است!
و یک سکوتِ گوشخراش است
معجون ناامیدی و کاش است
در گیجیِ ضمیرِ خودآگاه
زن نیست، مرد نیست، عجیب است
یک آرزوی روی صلیب است
یک مشت سنگ داخل جیب است
افتاده یک شب از وسط ماه
زن-مرد نیست، جنسیتش باد
و پوستش از آهن و فولاد
ذهنش شبیه ماهیِ آزاد
که حبس مانده داخل یک چاه
رد کرده مرزهای بدن را
جر داده پیشفرضِ «شدن» را
کوتاه کرده سایهی زن را
از پشت پای یک «منِ» خودخواه
قلبش شبیه مین، وسط خاک
بدجور عاشق است و خطرناک
غمهاش را گذاشته در ساک
بی مقصد و مکان زده به راه
یک پرتگاه در ته دنیاست
آتشفشانِ داخل دریاست
یک گور دستهجمعی تنهاست
یک شعر منتهی شده به «آه»....
#فاطمه_اختصاری
و یک سکوتِ گوشخراش است
معجون ناامیدی و کاش است
در گیجیِ ضمیرِ خودآگاه
زن نیست، مرد نیست، عجیب است
یک آرزوی روی صلیب است
یک مشت سنگ داخل جیب است
افتاده یک شب از وسط ماه
زن-مرد نیست، جنسیتش باد
و پوستش از آهن و فولاد
ذهنش شبیه ماهیِ آزاد
که حبس مانده داخل یک چاه
رد کرده مرزهای بدن را
جر داده پیشفرضِ «شدن» را
کوتاه کرده سایهی زن را
از پشت پای یک «منِ» خودخواه
قلبش شبیه مین، وسط خاک
بدجور عاشق است و خطرناک
غمهاش را گذاشته در ساک
بی مقصد و مکان زده به راه
یک پرتگاه در ته دنیاست
آتشفشانِ داخل دریاست
یک گور دستهجمعی تنهاست
یک شعر منتهی شده به «آه»....
#فاطمه_اختصاری
۹۷.۶k
۱۷ فروردین ۱۴۰۱