چقدر خیال می کرد همه چیز درست می شود مادر در وقتِ شرعیِ دلهره های شرجیِ سجاده اش ،
زبان به دندان می گزید و مراعاتِ خدا می کرد ،
مبادا حادثه ای دامن گیر جوانی ام شود
مبادا آب خوش از گلوی شیطان پائین ببرم
چقدر می ترسید ،
از خیالاتی که بَرَم می دارد
مبادا چکه کنم از دست های خدایی که مرا به او سپرده بود .
مادر مقصر نبود ؛
خدا هم سر از افکار ما در نیاورد
یک جای آرزوهایمان ،
هیچوقت با چهار قُلِ مادر جور در نیامد
یک جای زندگی در دعاهای او نگنجید
مادر تمام اشک هایش را به کار بست ،
چه فایده ...
یک جای کارها هیچ وقت درست نشد
تقصیر مادر نبود
تقصیر هیچ کس نبود
مقصر صراطی بود ،
که هیچ گاه مستقیم آرزوهایمان نشد .
.
.
ما خدا را باید از بیراهه ها می شناختیم .
👤#حمیدرضا_هندی
#دلنوشته
▪︎ - ¹⁵ مرداد ماهِ ¹⁴⁰¹ - ▪︎
⁰².⁰⁶
مبادا حادثه ای دامن گیر جوانی ام شود
مبادا آب خوش از گلوی شیطان پائین ببرم
چقدر می ترسید ،
از خیالاتی که بَرَم می دارد
مبادا چکه کنم از دست های خدایی که مرا به او سپرده بود .
مادر مقصر نبود ؛
خدا هم سر از افکار ما در نیاورد
یک جای آرزوهایمان ،
هیچوقت با چهار قُلِ مادر جور در نیامد
یک جای زندگی در دعاهای او نگنجید
مادر تمام اشک هایش را به کار بست ،
چه فایده ...
یک جای کارها هیچ وقت درست نشد
تقصیر مادر نبود
تقصیر هیچ کس نبود
مقصر صراطی بود ،
که هیچ گاه مستقیم آرزوهایمان نشد .
.
.
ما خدا را باید از بیراهه ها می شناختیم .
👤#حمیدرضا_هندی
#دلنوشته
▪︎ - ¹⁵ مرداد ماهِ ¹⁴⁰¹ - ▪︎
⁰².⁰⁶
۳۴.۲k
۱۳ مرداد ۱۴۰۱