میگن زیر چشاش گود افتاده ...
میگن زیر چشاش گود افتاده ...
میگن پشت پنجره ها همش سیگار میکشه و خودشو لای پرده های اتاقش پنهون میکنه ...
میگن یه چند وقته خودش نیست انگار ...
رفته از خودش ...
میگن خودشو اینجا جاگذاشته واسه بقیه ولی خیلی وقته که نیستش ...
میگن همش داد میزنه ...
از فریاداش کلی تیغ بیرون میکشن همش میره تو دست بقیه ...
چند وقته پرستار همیشگی میاد پیشش میگه میخواد موهاشو بچینه بکاره تو...
گلدونش رشد کنه ...
چندتا لبخند میزنه و میخوابه همش تا بیاد موهاشو بچینه...
انگار منتظر اومدنشه ...
شایدم میخواد دستاشو بگیره باهم از خودشون برن ...
آخه صداش روحو نوازش میکنه...
مخصوصا وقتایی که میخونه و ذوق میکنه...
الان یه چند وقته دیگه صداشو نمیشنوه...
میگن کوچ کرده ...
کوچ ابدی ...
میگه میخواد یه مدت نباشه هیچ جا حتی از خودش...
سرشو میچرخونه خودشو تو آیینه نمیبینه...
رد دستایی جامونده رو آیینه ...
آشناس...
انگار همینجاس ولی نیست محو شده...
#تیک#تاک#های#ساعتی#ایستاده#تا#به #ابد#قاب#گرفته#است#رد#دستانی#سرد #را#بر#سینه#ای#سوخته#از#نبودنش...
#پرواز#رها
میگن پشت پنجره ها همش سیگار میکشه و خودشو لای پرده های اتاقش پنهون میکنه ...
میگن یه چند وقته خودش نیست انگار ...
رفته از خودش ...
میگن خودشو اینجا جاگذاشته واسه بقیه ولی خیلی وقته که نیستش ...
میگن همش داد میزنه ...
از فریاداش کلی تیغ بیرون میکشن همش میره تو دست بقیه ...
چند وقته پرستار همیشگی میاد پیشش میگه میخواد موهاشو بچینه بکاره تو...
گلدونش رشد کنه ...
چندتا لبخند میزنه و میخوابه همش تا بیاد موهاشو بچینه...
انگار منتظر اومدنشه ...
شایدم میخواد دستاشو بگیره باهم از خودشون برن ...
آخه صداش روحو نوازش میکنه...
مخصوصا وقتایی که میخونه و ذوق میکنه...
الان یه چند وقته دیگه صداشو نمیشنوه...
میگن کوچ کرده ...
کوچ ابدی ...
میگه میخواد یه مدت نباشه هیچ جا حتی از خودش...
سرشو میچرخونه خودشو تو آیینه نمیبینه...
رد دستایی جامونده رو آیینه ...
آشناس...
انگار همینجاس ولی نیست محو شده...
#تیک#تاک#های#ساعتی#ایستاده#تا#به #ابد#قاب#گرفته#است#رد#دستانی#سرد #را#بر#سینه#ای#سوخته#از#نبودنش...
#پرواز#رها
۴.۰k
۲۲ تیر ۱۴۰۲