فیک طراح جئون🖇part24
طراح جئون🖇 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤#part24
🖤
🖤
🖤
صب ساعت ۱ ویو کوک
امروز روز آخریه که ما فرنسه ایم و قراره زود برگردیم
چون برای شب ساعت ۸ صب بلیت گرفتم
_ا/ت جونم بلند شو
+چرا
_چون امروز روز آخره میخوایم بریم خرید کنیم
+آخ جونم خریددددددددد
_بلد شو بریم
بلند شدسم رفتیم یه صبونه سبک خوردیم و رفتیم خرید ا/ت فک کنم کله پاساژ رو خرید منم فقط یه دس لباس لش ست با ا/ت گرفتم و بعدشم که ساعت شد۴ زود ناهرمون خوردیم رفتیم خونه که لوازممون رو جم کنیم و بریم فرودگاه
توی فرودگاه
رفتیم نشستیم توی هواپیما و چون مسدونستم ا/ت از بلندی میترسه زود دستشو گرفتم و دوتامون توی طول پرواز خوابیدیم
سئول
+وای کوک دلم برا سئول تنگ شده بود
_آره منم
+ولی خدایی خوش گذشتا دستت درد نکنه عشقم
_خواهش
_راستی کم کم لوازمتت جم کن که بیای خونه من زندگی کنی و یه عروسی کوچسک هم میگیریم
+باشه عشقم😘
_برو به سلامت(تیکه کلام بابابزرگ من😂)
+بای بای
رفتم خونه و خوابیدم چون خیلی خسته بودم بعد از این سفر طولانی
فردا ساعت ۲ویو ا/ت
بلند شدم حاضر شدم و یه تیشرت پوشیدم و دادمش توی شروالم و یه سوییشرتم روش پوشیدم و رفتم کمپانی
کمپانی
اول رفتم و به کوک سلام دادم و بعدشم رفتم که چنتا طرح بزنم این چند وقت که نبودم یه جاش باید یه ۱۰۰ تا طرحی بزنم پدرم در اومدس
ویو سوآ
داشتم ناهارمو گرم میکردم که تهیونگ بهم زنگ زد
ته:سلام عشقم هوبی
&سلام مرسی خوبم تو چطوری چیزی شدع
@نه فقط مسخواستم یگم که بیا باهم ناهار بخوریم
&اوکی الان زود آماده میشم میام
رفتم توی کمدم و یه تاپ و شروال لی و کمربند با یه چیز خوشگل روش پوشیدم و رفتم خونه ته
🖤#part24
🖤
🖤
🖤
صب ساعت ۱ ویو کوک
امروز روز آخریه که ما فرنسه ایم و قراره زود برگردیم
چون برای شب ساعت ۸ صب بلیت گرفتم
_ا/ت جونم بلند شو
+چرا
_چون امروز روز آخره میخوایم بریم خرید کنیم
+آخ جونم خریددددددددد
_بلد شو بریم
بلند شدسم رفتیم یه صبونه سبک خوردیم و رفتیم خرید ا/ت فک کنم کله پاساژ رو خرید منم فقط یه دس لباس لش ست با ا/ت گرفتم و بعدشم که ساعت شد۴ زود ناهرمون خوردیم رفتیم خونه که لوازممون رو جم کنیم و بریم فرودگاه
توی فرودگاه
رفتیم نشستیم توی هواپیما و چون مسدونستم ا/ت از بلندی میترسه زود دستشو گرفتم و دوتامون توی طول پرواز خوابیدیم
سئول
+وای کوک دلم برا سئول تنگ شده بود
_آره منم
+ولی خدایی خوش گذشتا دستت درد نکنه عشقم
_خواهش
_راستی کم کم لوازمتت جم کن که بیای خونه من زندگی کنی و یه عروسی کوچسک هم میگیریم
+باشه عشقم😘
_برو به سلامت(تیکه کلام بابابزرگ من😂)
+بای بای
رفتم خونه و خوابیدم چون خیلی خسته بودم بعد از این سفر طولانی
فردا ساعت ۲ویو ا/ت
بلند شدم حاضر شدم و یه تیشرت پوشیدم و دادمش توی شروالم و یه سوییشرتم روش پوشیدم و رفتم کمپانی
کمپانی
اول رفتم و به کوک سلام دادم و بعدشم رفتم که چنتا طرح بزنم این چند وقت که نبودم یه جاش باید یه ۱۰۰ تا طرحی بزنم پدرم در اومدس
ویو سوآ
داشتم ناهارمو گرم میکردم که تهیونگ بهم زنگ زد
ته:سلام عشقم هوبی
&سلام مرسی خوبم تو چطوری چیزی شدع
@نه فقط مسخواستم یگم که بیا باهم ناهار بخوریم
&اوکی الان زود آماده میشم میام
رفتم توی کمدم و یه تاپ و شروال لی و کمربند با یه چیز خوشگل روش پوشیدم و رفتم خونه ته
۵.۶k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.