رمان شرکت اقای کیم...♡
#شرکت_اقای_کیم
#part20
"ویو ات"
کوک:صاحبتم!!!
ات:چی؟
این داره چی میگه؟ص...صاحب؟؟دقیقا منظورش چیه خو؟
کوک:ببین خانم کیم ات...من نمیخواستم بهت بگم....ولی تو خودت منو مجبور کردی....تو منو با دیوونه بازیات عاشق خودت کردی!یک کاری کردی که نمیتونم حتی یک لحظه هم بهت فکر نکنم...از وقتی که ...یا بهتره بگم از همون وقتی که بهم برخورد کردیم...من ..الان....شب و روزم رو با فکر کردن به تو میگذرونم....و فقط یه چیز ازت میخوام اینکه...بقیه زندگیم رو باتو باشم...ببین...نمیخوام الان بهم جواب بدی...خب؟...هرموقع خواستی بهم بگو...
ات:بزن کنار میخوام پیاده شم
کوک:ات
ات:بهت گفتم بزن کنار!!!(داد)
از ماشین پیاده شدم...هه...عاشقم شده؟....اههههه یعنی چی؟؟؟؟قرار نبود اینجوری بشه!!!قرار نبود اینجوری پیش بره!!!من فقط میخواستم توی اون شرکت کار کنم....نمیخواستم که سرنوشت یه ادمو به خودم گره بزنم....هوفففف لعنتییییی....نمیدونستم...
نمیدونستم که اون دوسم داره....وگرنه از همون اولشم توی اون شرکت نمیرفتم...م....من هیچ اعتقادی به عشق ندارم!!!ا زنظر من یه چیز خیلییی مزخرفه که فقط قراره زندگیم رو بهم بریزه!!!....
بچه ها...ام....این فیک یکم داره مسخره پیش میره و خب من فکر کردم بهتره دیگه ادامش ندم و یک فیک جدید رو شروع کنم...
#part20
"ویو ات"
کوک:صاحبتم!!!
ات:چی؟
این داره چی میگه؟ص...صاحب؟؟دقیقا منظورش چیه خو؟
کوک:ببین خانم کیم ات...من نمیخواستم بهت بگم....ولی تو خودت منو مجبور کردی....تو منو با دیوونه بازیات عاشق خودت کردی!یک کاری کردی که نمیتونم حتی یک لحظه هم بهت فکر نکنم...از وقتی که ...یا بهتره بگم از همون وقتی که بهم برخورد کردیم...من ..الان....شب و روزم رو با فکر کردن به تو میگذرونم....و فقط یه چیز ازت میخوام اینکه...بقیه زندگیم رو باتو باشم...ببین...نمیخوام الان بهم جواب بدی...خب؟...هرموقع خواستی بهم بگو...
ات:بزن کنار میخوام پیاده شم
کوک:ات
ات:بهت گفتم بزن کنار!!!(داد)
از ماشین پیاده شدم...هه...عاشقم شده؟....اههههه یعنی چی؟؟؟؟قرار نبود اینجوری بشه!!!قرار نبود اینجوری پیش بره!!!من فقط میخواستم توی اون شرکت کار کنم....نمیخواستم که سرنوشت یه ادمو به خودم گره بزنم....هوفففف لعنتییییی....نمیدونستم...
نمیدونستم که اون دوسم داره....وگرنه از همون اولشم توی اون شرکت نمیرفتم...م....من هیچ اعتقادی به عشق ندارم!!!ا زنظر من یه چیز خیلییی مزخرفه که فقط قراره زندگیم رو بهم بریزه!!!....
بچه ها...ام....این فیک یکم داره مسخره پیش میره و خب من فکر کردم بهتره دیگه ادامش ندم و یک فیک جدید رو شروع کنم...
۱۲.۳k
۱۵ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.