My angels
بالاخره تونست از دست ماری به اسم زندگی فرار کنه. از بچگی همش تحقیر میشد ، مادر و پدرش توی تصادف مردند،و برادرش همش اون رو کتک میزد. ولی توی ۱۱سالگی یک دوست پیدا کرد که هر چیزی میگفت رو درک میکرد. اون با دوستش خیلی راحت بود. یک روز وقتی رسید خونه برادرش با چاقو دنبالش میکنه و مدام میگه تقصیر تو بود که اونا مردند،اگر اون روز نمیخواستن برای تو کادو بگیرند از اون جاده نمیرفتن .
ویو ات
از داداشم فرار میکردم که یهو دستمو عمیق برید،خیلی خون میومد ولی دیگه بسه.از خونه دویدم بیرون ،بارون میومد.کل بدنم خیس بود و بارون روی زخمم میریخت ،به سمت جنگلی که همیشه میرفتم راه افتادم، تلفنم رو درآوردم و زنگ زدم به دوستم .
ا/ت:آلو لارن(دوست ا/ت)
لارن:الو ات،خوبی ؟چرا صدات گرفته؟با..
ات:لارن وایسا لطفا گوش کن...من...خیلی ممنونم که..که...پیشم بودی ..مرسی که کمکم کردی که..زندگیم یکم قشنگ بشه..ببخشید که ...نتونستم ..دوست خوبی باشم...ببخشید ...قول میدم که...اگر...دوباره به زمین برگشتم..برگردم پیشت ...دوست..دوست دارم(نقطه ها یعنی هق هق)
لارن:چی ...چی داری میگی ات...تو
ات تلفن رو قطع کرد و به سمت دره ای که تو جنگل بود حرکت کرد، بعد پنج دقیقه رسید به دره ، نشت لب دره و آهنگ گوش داد ولی بعدش رفت نزدیکش، داد زد مامان ،بابا دارم میام پیشتون ، خودشو پرت کرد پایین.
سیاهی تمام .
صدای جیغ.ماشین پلیس.ما..مامان .نه اشتباهه
یک نفر :نمیخوای بلند بشی؟هوی با تو ام.
ات:تو کی هستی
شوگا:من شوگام.بلند شو بریم
ات:کجا؟
شوگا:دنیای ...
🌈بچه ها از این فیک خوشتون میاد ؟ 🌈
ویو ات
از داداشم فرار میکردم که یهو دستمو عمیق برید،خیلی خون میومد ولی دیگه بسه.از خونه دویدم بیرون ،بارون میومد.کل بدنم خیس بود و بارون روی زخمم میریخت ،به سمت جنگلی که همیشه میرفتم راه افتادم، تلفنم رو درآوردم و زنگ زدم به دوستم .
ا/ت:آلو لارن(دوست ا/ت)
لارن:الو ات،خوبی ؟چرا صدات گرفته؟با..
ات:لارن وایسا لطفا گوش کن...من...خیلی ممنونم که..که...پیشم بودی ..مرسی که کمکم کردی که..زندگیم یکم قشنگ بشه..ببخشید که ...نتونستم ..دوست خوبی باشم...ببخشید ...قول میدم که...اگر...دوباره به زمین برگشتم..برگردم پیشت ...دوست..دوست دارم(نقطه ها یعنی هق هق)
لارن:چی ...چی داری میگی ات...تو
ات تلفن رو قطع کرد و به سمت دره ای که تو جنگل بود حرکت کرد، بعد پنج دقیقه رسید به دره ، نشت لب دره و آهنگ گوش داد ولی بعدش رفت نزدیکش، داد زد مامان ،بابا دارم میام پیشتون ، خودشو پرت کرد پایین.
سیاهی تمام .
صدای جیغ.ماشین پلیس.ما..مامان .نه اشتباهه
یک نفر :نمیخوای بلند بشی؟هوی با تو ام.
ات:تو کی هستی
شوگا:من شوگام.بلند شو بریم
ات:کجا؟
شوگا:دنیای ...
🌈بچه ها از این فیک خوشتون میاد ؟ 🌈
۲.۴k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.