پارت ۱
°°°·.°·..·°¯°··._.·°¯°·.·° .·°°°
پسر روی زمین افتاد، زخمی، خسته و غرق در خون
"نه...نه....چرا....چرا"
او با خودش حرف میزد و با نفرت به برادر بزرگترش مانجیرو نگاه کرد
"اینا همش تقصیر اونه...ازش متنفرم....متنفرم...اونم ازم متنفره مگه نه؟اون....اون"
اما در کمال تعجب مانجیرو به سمت برادرش دوید و سعی کرد با صدا کردن اسمش او را هوشیار نگه دارد
مانجیرو:"ساتورووووووو"
ساتورو به مانجیرو نگاه کرد و در فکر فرو رفت
"اینا تقصیر اون، نیست....اون برادرم بود....چطور این اتفاق افتاد.....اینا از کجا شروع شد..."
ساتورو به اطراف نگاه کرد
اعضای گنگ تنجیکو و تومان با تعجب به او نگاه میکردن
ایزانا و کاکوچو کنارش بودن...ولی....اونا....دیگه نفس نمیکشیدن....مرده بودن
کاکوچو دست ایزانا رو گرفته بوده، یه دوست واقعی...ولی....ساتورو هم از این دوست ها داشت؟دوستی که تا مرگ پیشش باشه؟شاید...
ساتورو هیچوقت تنها نبود،همیشه یکی همراهش بود مثل خواهرش اما، برادرش ایزانا، مانجیرو و...شینیچیرو....و همینطور دوستاش
ولی....ساتورو الان فقط دلش برای یکی تنگ شده بود
"کاش....کاش دوباره میدیدمش....کاش....کاش بهش میگفتم که.....که...دوستش دارم"
کم کم صدای مانجیرو محو شد و بعد ساتورو به آرامی چشمانش را بست.
فلش بک به ۶ سال پیش=
سن مانجیرو:۹
سن ساتورو:۸
ساتورو به سمت برادرش مانجیرو دوید و او را در آغوش گرفت
ساتورو:" مانجیرو! مانجیرو! تونستم آشی وازا بزنم!!! "
[ ادامه دارد...]
#shinichiro
#anime
#tokyo_revegers
#sano_shinichiro
#shinichiro_sano
#wakasa
#imaushi_wakasa
#mikey
#sano_manjiro
#manjiro
#black_dragon
#toman
#tokyo_manjiro
#tokyo
#شینیچیرو
#سانو_شینیچیرو
#شینیچیرو_سانو
#توکیو_ریونجرز
#توکیو
#مایکی
#مانجیرو
#واکاسا
#انیمه
#anime
#جوجوتسو_کایسن
#Jujutsu_Kaisen
#مگومی
#megumi
#ریکو_امانای
#riko_amanai
#ساتورو_گوجو
#Satoru_Gojo
#گوجو
#gojo
#یوجی_ایتادوری
#Yuji_Itadori
#توکیو
#tokyo
#توکیو_ریونجرز
#tokyo_revengers
#توکیو_غول
#tokyo_ghoul
#انیمه
#anime
#شبدر_سیاه
#ناروتو
#بوروتو
#مای_هیرو_اکادمی
#تانجیرو
#نزوکو
#اینوماکی
#نوبارا
#ایتادوری
#کاوایی
#کراش
#دفترچه_مرگ
#دث_نوت
#بانگو
#سگ_های_ولگرد_بانگو
#دازای
#چویا
#اتسوشی
#میکاسا
#ارن
#لیوای
#ارمین
#ساشا
#شوتو
#فیک
#فن_فیک
#تودوروکی
#ژاپن
#ادیت_انیمه
پسر روی زمین افتاد، زخمی، خسته و غرق در خون
"نه...نه....چرا....چرا"
او با خودش حرف میزد و با نفرت به برادر بزرگترش مانجیرو نگاه کرد
"اینا همش تقصیر اونه...ازش متنفرم....متنفرم...اونم ازم متنفره مگه نه؟اون....اون"
اما در کمال تعجب مانجیرو به سمت برادرش دوید و سعی کرد با صدا کردن اسمش او را هوشیار نگه دارد
مانجیرو:"ساتورووووووو"
ساتورو به مانجیرو نگاه کرد و در فکر فرو رفت
"اینا تقصیر اون، نیست....اون برادرم بود....چطور این اتفاق افتاد.....اینا از کجا شروع شد..."
ساتورو به اطراف نگاه کرد
اعضای گنگ تنجیکو و تومان با تعجب به او نگاه میکردن
ایزانا و کاکوچو کنارش بودن...ولی....اونا....دیگه نفس نمیکشیدن....مرده بودن
کاکوچو دست ایزانا رو گرفته بوده، یه دوست واقعی...ولی....ساتورو هم از این دوست ها داشت؟دوستی که تا مرگ پیشش باشه؟شاید...
ساتورو هیچوقت تنها نبود،همیشه یکی همراهش بود مثل خواهرش اما، برادرش ایزانا، مانجیرو و...شینیچیرو....و همینطور دوستاش
ولی....ساتورو الان فقط دلش برای یکی تنگ شده بود
"کاش....کاش دوباره میدیدمش....کاش....کاش بهش میگفتم که.....که...دوستش دارم"
کم کم صدای مانجیرو محو شد و بعد ساتورو به آرامی چشمانش را بست.
فلش بک به ۶ سال پیش=
سن مانجیرو:۹
سن ساتورو:۸
ساتورو به سمت برادرش مانجیرو دوید و او را در آغوش گرفت
ساتورو:" مانجیرو! مانجیرو! تونستم آشی وازا بزنم!!! "
[ ادامه دارد...]
#shinichiro
#anime
#tokyo_revegers
#sano_shinichiro
#shinichiro_sano
#wakasa
#imaushi_wakasa
#mikey
#sano_manjiro
#manjiro
#black_dragon
#toman
#tokyo_manjiro
#tokyo
#شینیچیرو
#سانو_شینیچیرو
#شینیچیرو_سانو
#توکیو_ریونجرز
#توکیو
#مایکی
#مانجیرو
#واکاسا
#انیمه
#anime
#جوجوتسو_کایسن
#Jujutsu_Kaisen
#مگومی
#megumi
#ریکو_امانای
#riko_amanai
#ساتورو_گوجو
#Satoru_Gojo
#گوجو
#gojo
#یوجی_ایتادوری
#Yuji_Itadori
#توکیو
#tokyo
#توکیو_ریونجرز
#tokyo_revengers
#توکیو_غول
#tokyo_ghoul
#انیمه
#anime
#شبدر_سیاه
#ناروتو
#بوروتو
#مای_هیرو_اکادمی
#تانجیرو
#نزوکو
#اینوماکی
#نوبارا
#ایتادوری
#کاوایی
#کراش
#دفترچه_مرگ
#دث_نوت
#بانگو
#سگ_های_ولگرد_بانگو
#دازای
#چویا
#اتسوشی
#میکاسا
#ارن
#لیوای
#ارمین
#ساشا
#شوتو
#فیک
#فن_فیک
#تودوروکی
#ژاپن
#ادیت_انیمه
۳.۸k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.