انگاه که مرا دید
◦•●◉✿ ρ. 𝟏3✿◉●•◦
ات: وای فکر کنم زیاده روی کردم
نه بهتره زود تر برم
که ات رفت خونه
★ویو جونگکوک★
باید از دل ات در بیارم خیلی بهش فشار امده نمی دونم چجوری ولی اول حساب ایشا رو می رسم
جونگکوک: ایشا کدوم گوریه ای
ایشا: چی شده اینجام
جونگکوک: برای ات چرا الکی پاپوش در ست کردی
ایشا: من من فقط حقیت رو گفتم
جونگکوک: مثل قبل که به من خیانت کردی معلومه
ایشا :من مگه بهت طرح های تهیونگ ندادم
جونگکوک: فقط به خاطر این اینجایی ولی دیگه مدیر عامل نیستی شرمنده
ایشا: خوب حداقل بزار ماشین باشم
جونگکوک: اوم اون جای اته ولی ات میتونه مدیر عامل باشه
ایشا: نه نه بزار حداقل مسعول دیزان باشم همین طور که درسم بوده
جونگکوک: خوب باشه
و جونگکوک رفت
جونگکوک:نمی دونم چجوری از دل ات در بیارم
اها بهتره برم پیش جیمین
(جیمین مسعول حسابداری شرکت جونگکوکه)
ویو جیمین داشتم کار انجام می دادم که جونگکوک امد
بله بله اقا جعون جونگکوک از این طرف ها
جونگکوک: یه مشکل فوری دارم
جیمین: چی شده
که جونگکوک همه جریان براش تعریف میکنه جونگکوک:نمی دونم چی کار کنم
جیمین: پس زن داداش پیدا کردم رفت
جونگکوک: چرا نگو
جیمین: اخه جعون جونگکوک با این همه غرور و قدرت برای کسی صبحونه درست میکنن کسی رو اروم میکنه از دل کسی در میاره و معذرت خواهی میکنی بابا عاشق شدی رفت
جونگکوک: مسخره بازی در نیار هعی عاشق شدی هعی عاشق شدی
جیمین: خب باشه
برو براش یه هدیه بخر مثلا گردن بند یا گل اینطوری یا برو بهش درخواست ازدواج بده تا از دستت نپریده
جونگکوک: مسخره
جیمین: میرم به خواهرت میگم وایستا
جونگکوک: می کشمت به خدا
جیمین: باشه باشه غلط کردم
پایان ویو جونگکوک
شروع ویو ات
هانا دعوت کردم بیاید خونمون و همه چی رو بهش گفتم
هانا: ای دختر خنگ
ات: هانا بنظرت چی کار کنم
هانا: ازش تشکر کن مثلا براش شیرنی درست کن و گل بگیر
ات: باشه
که ات برای جونگکوک و
موچی درست کرد
و جونگکوک برای ات گل خرید و یه گردنبند
پرش زمانی به فردا صبح
ویو ات از خواب بی دارشدم لباس پوشیدم
و میکاپ کردم و رفتم خونه اقای جعون که اجوما گفت اقای جونگکوک رفتن
وای خاک تو سرم فکر کنم اخراجم کنه
_____________________________
خماری😂
_____________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#سامسونگ
ات: وای فکر کنم زیاده روی کردم
نه بهتره زود تر برم
که ات رفت خونه
★ویو جونگکوک★
باید از دل ات در بیارم خیلی بهش فشار امده نمی دونم چجوری ولی اول حساب ایشا رو می رسم
جونگکوک: ایشا کدوم گوریه ای
ایشا: چی شده اینجام
جونگکوک: برای ات چرا الکی پاپوش در ست کردی
ایشا: من من فقط حقیت رو گفتم
جونگکوک: مثل قبل که به من خیانت کردی معلومه
ایشا :من مگه بهت طرح های تهیونگ ندادم
جونگکوک: فقط به خاطر این اینجایی ولی دیگه مدیر عامل نیستی شرمنده
ایشا: خوب حداقل بزار ماشین باشم
جونگکوک: اوم اون جای اته ولی ات میتونه مدیر عامل باشه
ایشا: نه نه بزار حداقل مسعول دیزان باشم همین طور که درسم بوده
جونگکوک: خوب باشه
و جونگکوک رفت
جونگکوک:نمی دونم چجوری از دل ات در بیارم
اها بهتره برم پیش جیمین
(جیمین مسعول حسابداری شرکت جونگکوکه)
ویو جیمین داشتم کار انجام می دادم که جونگکوک امد
بله بله اقا جعون جونگکوک از این طرف ها
جونگکوک: یه مشکل فوری دارم
جیمین: چی شده
که جونگکوک همه جریان براش تعریف میکنه جونگکوک:نمی دونم چی کار کنم
جیمین: پس زن داداش پیدا کردم رفت
جونگکوک: چرا نگو
جیمین: اخه جعون جونگکوک با این همه غرور و قدرت برای کسی صبحونه درست میکنن کسی رو اروم میکنه از دل کسی در میاره و معذرت خواهی میکنی بابا عاشق شدی رفت
جونگکوک: مسخره بازی در نیار هعی عاشق شدی هعی عاشق شدی
جیمین: خب باشه
برو براش یه هدیه بخر مثلا گردن بند یا گل اینطوری یا برو بهش درخواست ازدواج بده تا از دستت نپریده
جونگکوک: مسخره
جیمین: میرم به خواهرت میگم وایستا
جونگکوک: می کشمت به خدا
جیمین: باشه باشه غلط کردم
پایان ویو جونگکوک
شروع ویو ات
هانا دعوت کردم بیاید خونمون و همه چی رو بهش گفتم
هانا: ای دختر خنگ
ات: هانا بنظرت چی کار کنم
هانا: ازش تشکر کن مثلا براش شیرنی درست کن و گل بگیر
ات: باشه
که ات برای جونگکوک و
موچی درست کرد
و جونگکوک برای ات گل خرید و یه گردنبند
پرش زمانی به فردا صبح
ویو ات از خواب بی دارشدم لباس پوشیدم
و میکاپ کردم و رفتم خونه اقای جعون که اجوما گفت اقای جونگکوک رفتن
وای خاک تو سرم فکر کنم اخراجم کنه
_____________________________
خماری😂
_____________
#ات
#bts
#جنکوک
#شوگا
#جیهوپ
#جیمین
#یونتان
#تهیونگ
#جین
#شوگا
#نامجون
#فیک
#اسمات
#کیپاپ
#سامسونگ
۸.۷k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.