پارت ۳
پارت ۳
زدم زیر گریه چون بهش دروغ میگفتم خیلی ناراحت بودم آنقدر گریه کردم که خوابم برد
(فردا)
ویو(ا.ت)
از خواب بیدار شدم رفتم کارای لازمو انجام دادم آماده شدم رفتم مدرسه که جیمین با یه پوزخند نگام کرد ولی اهمیت ندادم رفتم سر کلاس
ویو(جیمین)
چند روزی بود احساس میکردم یه حس هایی به ا.ت دارم ولی دیگه این حس خیلی زیاد شده بود که حتی وقتی از کنار یه پسر دیگه رد میشد و پسره بهش خیره میشود دلم میخواست برم پسرو بکشم از افکارم در اومدم رفتم دیدم اون جیهو عوضی کنار ا.ت من نشسته دستش روی شونه ا.ت انقدر عصبی شدم در حدی که رگ گردنم زده بود بیرون که کوک زد به شونم
کوک: ببینم هواست کجاست چرا انقدر عصبی
کوک رد نگاه جیمینو دنبال کرد کوک:اووووو ببینم نکنه عاشق ا.ت شدی هااااا
جیمین:چی؟چرت و پرت نگو اصلا اینجوری که تو میگی نیست
کوک:آره جون خودت
جیمین:کوک(جدی)😡
کوک:خیلی خب بابا عصاب نداریا حالا ولش بیا بریم بیرون امروز معلم نیومده
جیمین: باشه
با کوک رفتیم بیرون که دیدم ا.ت و جیهو هم اومدن رفتن داشتن با هم هی حرف میزدن که وقتی جیهو این حرف رو به ا.ت زد گفتم دیگه واقعا ا.ت مال خودم کنم (حرفی که جیهو به ا.ت زد این بود ا.ت من واقعا عاشقت شدم خیلی خیلی دوست دارم بیا تا کس دیگه ای تو رو ندزدیده تورو مال خودم کنم)
ویو(ا.ت)
بلخره مدرسه تموم شد مستقیم رفتم خونه خوابیدم......
زدم زیر گریه چون بهش دروغ میگفتم خیلی ناراحت بودم آنقدر گریه کردم که خوابم برد
(فردا)
ویو(ا.ت)
از خواب بیدار شدم رفتم کارای لازمو انجام دادم آماده شدم رفتم مدرسه که جیمین با یه پوزخند نگام کرد ولی اهمیت ندادم رفتم سر کلاس
ویو(جیمین)
چند روزی بود احساس میکردم یه حس هایی به ا.ت دارم ولی دیگه این حس خیلی زیاد شده بود که حتی وقتی از کنار یه پسر دیگه رد میشد و پسره بهش خیره میشود دلم میخواست برم پسرو بکشم از افکارم در اومدم رفتم دیدم اون جیهو عوضی کنار ا.ت من نشسته دستش روی شونه ا.ت انقدر عصبی شدم در حدی که رگ گردنم زده بود بیرون که کوک زد به شونم
کوک: ببینم هواست کجاست چرا انقدر عصبی
کوک رد نگاه جیمینو دنبال کرد کوک:اووووو ببینم نکنه عاشق ا.ت شدی هااااا
جیمین:چی؟چرت و پرت نگو اصلا اینجوری که تو میگی نیست
کوک:آره جون خودت
جیمین:کوک(جدی)😡
کوک:خیلی خب بابا عصاب نداریا حالا ولش بیا بریم بیرون امروز معلم نیومده
جیمین: باشه
با کوک رفتیم بیرون که دیدم ا.ت و جیهو هم اومدن رفتن داشتن با هم هی حرف میزدن که وقتی جیهو این حرف رو به ا.ت زد گفتم دیگه واقعا ا.ت مال خودم کنم (حرفی که جیهو به ا.ت زد این بود ا.ت من واقعا عاشقت شدم خیلی خیلی دوست دارم بیا تا کس دیگه ای تو رو ندزدیده تورو مال خودم کنم)
ویو(ا.ت)
بلخره مدرسه تموم شد مستقیم رفتم خونه خوابیدم......
۴.۸k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.