سناریو
#سناریو
«درخواستی»
وقتی بزرگترین ما.فی.ا هستی و دستت تی.ر خورده بود بعد چند وقت ، وقتی میای باندش رو عوض کنی میبینن «عضو هشتمیم»
موقعیت: میدونن ما.فی. ایی
نامجون: وقتی میپرسم چی شده میگی هیچی ، این هیچیه ؟؟؟ چی کار کردی با دستت دختررررررر
جین: حقته همین ماهیتابه رو بکنم تو چشت
چرا ازمون مخفیش کردی ؟؟؟
یونگی: واوووو ، کجا تیر خورده ؟؟
ا.ت: سر عملیات
یونگی: تعریف کننننن چی شددددد
جیهوپ: تو این همه بادیگارد داری بعد بار هم صدمه میبینی ؟؟ اونا چه غل.طی میکنن
جیمین: واقعا که چرا مخفیش کردی
به جای این که بگی درد میکنه
حقیقت رو می گفتی
اوففففففف از دست تو دختررررر ،
لجبازززز ، بده من ببندم
تهیونگ: خیلی از مخفی کاری خوشت میاد نه؟؟
واقعاً که مگه ما دوستات نیستیم
خودت ناراحت نمیشی اگر ما چیزی رو ازت مخفی کنیم؟؟
جونگکوک: برای همینه که ، آبان چند وقته لوکس رو می پیچونی؟؟
خب میگفتی چی شده ، من فکر کردم از زیر کار در میری اومدم دعوات کنم
«درخواستی»
وقتی بزرگترین ما.فی.ا هستی و دستت تی.ر خورده بود بعد چند وقت ، وقتی میای باندش رو عوض کنی میبینن «عضو هشتمیم»
موقعیت: میدونن ما.فی. ایی
نامجون: وقتی میپرسم چی شده میگی هیچی ، این هیچیه ؟؟؟ چی کار کردی با دستت دختررررررر
جین: حقته همین ماهیتابه رو بکنم تو چشت
چرا ازمون مخفیش کردی ؟؟؟
یونگی: واوووو ، کجا تیر خورده ؟؟
ا.ت: سر عملیات
یونگی: تعریف کننننن چی شددددد
جیهوپ: تو این همه بادیگارد داری بعد بار هم صدمه میبینی ؟؟ اونا چه غل.طی میکنن
جیمین: واقعا که چرا مخفیش کردی
به جای این که بگی درد میکنه
حقیقت رو می گفتی
اوففففففف از دست تو دختررررر ،
لجبازززز ، بده من ببندم
تهیونگ: خیلی از مخفی کاری خوشت میاد نه؟؟
واقعاً که مگه ما دوستات نیستیم
خودت ناراحت نمیشی اگر ما چیزی رو ازت مخفی کنیم؟؟
جونگکوک: برای همینه که ، آبان چند وقته لوکس رو می پیچونی؟؟
خب میگفتی چی شده ، من فکر کردم از زیر کار در میری اومدم دعوات کنم
۱۲.۶k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.