عشقی در سئول
عشقی در سئول
#part38
جونگکوک:از خندیدن به بانیتون لذت میبرید؟...
یهو همه ساکت شدیم... خب منی که تصورش برام خیلی خنده دار بود، نتونستم خودمو نگه دارم و دوباره شروع کردم به خندیدن و خودمو انداختم تو بغل جونگکوک😂😂
جونگکوک:نمیری از خنده حالا:/😂😂😂😂
(بعد من همه بازم خنده شون گرفت😂)
از زبان جونگکوک~
خب فکر کنم درواقع این کارما بود که همه داشتن بهم میخندیدن🗿... یهو اعتراض کردم و گفتم
جونگکوک:از خندیدن به بانیتون لذت میبرید؟...
همه ساکت شدن... ولی ا/ت نتونست نخنده و خودشو انداخت تو بغلم و شروع کرد به خندیدن...
جونگکوک:نمیری از خنده حالا:/😂
ا/ت:😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣...وایییی دارم نمیتونمممممم😂😂🤣🤣🤣🤣
همینطوری ک بهش نگاه میکردم...
جونگکوک:کسی تا حالا به این پِی برده که هیچی قشنگتر از خنده های ا/ت نیست؟ :)
همه با هم گفتن:من (^ ^)
ا/ت یهو ساکت شد و پا شد و سرجاش نشست و خیلی جدی شد... کله مو بردم جلو و بهش نگاه کردم...
صورتمو بردم جلو صورتش...
خب خودشو اینقدر کنترل کرد تا نخنده ولی من خنده م گرفت...
ا/ت هنوز نمیخندید... منم اروم گرفتم و همونطوری ک صورتم جلو صورتش بود، نگاش میکردم... دیدم نگاشو از روم برداشت چون نمیتونست از این بیشتر خنده شو کنترل کنه...
منم با خودم گفتم ی کاری میکنم تا بخنده ؛)...
صورتمو بردم جلوتر و لباشو بوسیدم ؛)...
ا/ت:یااااااااا جونگکوکااااااااااااا!!!!!!!!
(با داااد)
جونگکوک:یا خدا غلط کردم غلط کردمممم😂🠨چشامو بستم و بهم فشار دادم و دستامو گذاشتم رو سرم ک منو نزنه...حالا من داشتم از خنده میمردم😂😂)
ا/ت:آااه... خدایاااا شروع شد...😭🗿
جونگکوک:چی شروع شد؟ یعنی نمیخوای بزاری هیچوقت ببوسمت؟
همه برگشتن سمتمون:
تهیونگ:جونگکوک بازم؟؟
جونگکوک:... 😁👍
و بقیه همینطور داشتم به من و ا/ت حرف میزدن و من همینطوری میخندیدم😂
از زبان ا/ت~
داشتیم همینطوری میخندیدیم که یهو...
وای دوباره سردردم...وای سرمممممم!!... الانه که دوباره حالم بد شه...
خداروشکر قرص سردرد داشتم...
طوری ک جونگکوک نفهمه گذاشتمش تو دهنم و آب خوردم...
احساس میکردم الانه که بالا بیارم...
فقط محکم زدم به جونگکوک و بهش اشاره کردم بلند شه تا از لاین صندلیا بیام بیرون...
جونگکوک:آآخخ! ا/ت چتههه؟؟ چی شدی یهو؟؟؟
ا/ت:جونگکوک جون هرکسی دوست داری پا شو جونگکوک...پاشووووو!...
محکم جلو دهنمو گرفته بودم... همه بهم خیره شده بودن و با تعجب بهم نگاه میکردن
تهیونگ:ا/ت چت شد؟؟
شوگا:... این حالت تهوع داره؟...
جونگکوک:ا/ت حالت تهوع داری؟؟؟...
20 لایک
#part38
جونگکوک:از خندیدن به بانیتون لذت میبرید؟...
یهو همه ساکت شدیم... خب منی که تصورش برام خیلی خنده دار بود، نتونستم خودمو نگه دارم و دوباره شروع کردم به خندیدن و خودمو انداختم تو بغل جونگکوک😂😂
جونگکوک:نمیری از خنده حالا:/😂😂😂😂
(بعد من همه بازم خنده شون گرفت😂)
از زبان جونگکوک~
خب فکر کنم درواقع این کارما بود که همه داشتن بهم میخندیدن🗿... یهو اعتراض کردم و گفتم
جونگکوک:از خندیدن به بانیتون لذت میبرید؟...
همه ساکت شدن... ولی ا/ت نتونست نخنده و خودشو انداخت تو بغلم و شروع کرد به خندیدن...
جونگکوک:نمیری از خنده حالا:/😂
ا/ت:😂😂😂😂😂😂🤣🤣🤣🤣...وایییی دارم نمیتونمممممم😂😂🤣🤣🤣🤣
همینطوری ک بهش نگاه میکردم...
جونگکوک:کسی تا حالا به این پِی برده که هیچی قشنگتر از خنده های ا/ت نیست؟ :)
همه با هم گفتن:من (^ ^)
ا/ت یهو ساکت شد و پا شد و سرجاش نشست و خیلی جدی شد... کله مو بردم جلو و بهش نگاه کردم...
صورتمو بردم جلو صورتش...
خب خودشو اینقدر کنترل کرد تا نخنده ولی من خنده م گرفت...
ا/ت هنوز نمیخندید... منم اروم گرفتم و همونطوری ک صورتم جلو صورتش بود، نگاش میکردم... دیدم نگاشو از روم برداشت چون نمیتونست از این بیشتر خنده شو کنترل کنه...
منم با خودم گفتم ی کاری میکنم تا بخنده ؛)...
صورتمو بردم جلوتر و لباشو بوسیدم ؛)...
ا/ت:یااااااااا جونگکوکااااااااااااا!!!!!!!!
(با داااد)
جونگکوک:یا خدا غلط کردم غلط کردمممم😂🠨چشامو بستم و بهم فشار دادم و دستامو گذاشتم رو سرم ک منو نزنه...حالا من داشتم از خنده میمردم😂😂)
ا/ت:آااه... خدایاااا شروع شد...😭🗿
جونگکوک:چی شروع شد؟ یعنی نمیخوای بزاری هیچوقت ببوسمت؟
همه برگشتن سمتمون:
تهیونگ:جونگکوک بازم؟؟
جونگکوک:... 😁👍
و بقیه همینطور داشتم به من و ا/ت حرف میزدن و من همینطوری میخندیدم😂
از زبان ا/ت~
داشتیم همینطوری میخندیدیم که یهو...
وای دوباره سردردم...وای سرمممممم!!... الانه که دوباره حالم بد شه...
خداروشکر قرص سردرد داشتم...
طوری ک جونگکوک نفهمه گذاشتمش تو دهنم و آب خوردم...
احساس میکردم الانه که بالا بیارم...
فقط محکم زدم به جونگکوک و بهش اشاره کردم بلند شه تا از لاین صندلیا بیام بیرون...
جونگکوک:آآخخ! ا/ت چتههه؟؟ چی شدی یهو؟؟؟
ا/ت:جونگکوک جون هرکسی دوست داری پا شو جونگکوک...پاشووووو!...
محکم جلو دهنمو گرفته بودم... همه بهم خیره شده بودن و با تعجب بهم نگاه میکردن
تهیونگ:ا/ت چت شد؟؟
شوگا:... این حالت تهوع داره؟...
جونگکوک:ا/ت حالت تهوع داری؟؟؟...
20 لایک
۶.۱k
۱۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.