𝔓𝔞𝔯𝔱 7
𝔓𝔞𝔯𝔱 7
𝔯𝔞𝔦𝔫𝔶 𝔫𝔦𝔤𝔥𝔱
یهو دیدم دستم کشیده شد آه اون احمق بود، رو بهش داد زدم
ا/ت: دستمو نکش پیشی چسو(داد)
.........................................
با شتاب برگشت که بینی ا/ت به سینه تختش خورد و گفت
یونگی: چی گفتی
با سیس برگشت سمتم و گفت
ا/ت: خوب رییس بریم دیر شد
دستمو کشید و برد سمت ماشین تابحال کسی جز خواهرم باهام اینجوری رفتار نکرده بود تو فکر بودم که برگشت سمتم و گفت
ا/ت: هعی چسو گوشیم کجاس
یونگی: علاقه ای به اینکه بزنم لهت کنم داری؟
بعدشم در اون حد بهت اعتماد ندارم
ا/ت: پیشی کوشولو(مظلوم)
چپ چپ بهش نگاه کردم که گفت
ا/ت: اهم گوشیمو بده
بی اختیار دستمو داخل جیبم بردمو گوشیشو بهش دادم
که بعد از روشن کردنش یه شماره بهش زنگ زد «داداشی»
بهم نگاه کرد که گفتم
یونگی: جواب میدی میگی اومدم پیش دوستم حالش خوب نیس(آروم)
...........................................
بهم گفت
یونگی: جواب میدی میگی اومدم پیش دوستم حالش خوب نیس(آروم)
سری تکون دادم و جواب دادم
𝔯𝔞𝔦𝔫𝔶 𝔫𝔦𝔤𝔥𝔱
یهو دیدم دستم کشیده شد آه اون احمق بود، رو بهش داد زدم
ا/ت: دستمو نکش پیشی چسو(داد)
.........................................
با شتاب برگشت که بینی ا/ت به سینه تختش خورد و گفت
یونگی: چی گفتی
با سیس برگشت سمتم و گفت
ا/ت: خوب رییس بریم دیر شد
دستمو کشید و برد سمت ماشین تابحال کسی جز خواهرم باهام اینجوری رفتار نکرده بود تو فکر بودم که برگشت سمتم و گفت
ا/ت: هعی چسو گوشیم کجاس
یونگی: علاقه ای به اینکه بزنم لهت کنم داری؟
بعدشم در اون حد بهت اعتماد ندارم
ا/ت: پیشی کوشولو(مظلوم)
چپ چپ بهش نگاه کردم که گفت
ا/ت: اهم گوشیمو بده
بی اختیار دستمو داخل جیبم بردمو گوشیشو بهش دادم
که بعد از روشن کردنش یه شماره بهش زنگ زد «داداشی»
بهم نگاه کرد که گفتم
یونگی: جواب میدی میگی اومدم پیش دوستم حالش خوب نیس(آروم)
...........................................
بهم گفت
یونگی: جواب میدی میگی اومدم پیش دوستم حالش خوب نیس(آروم)
سری تکون دادم و جواب دادم
۶.۰k
۱۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.