عصبی بودن کار دستم داد 😡(8)
عصبی بودن کار دستم داد 😡(8)
کوک
رفتم بالا در زدم رفتم تو
ا/ت: سلام آقای جئون
کوک:سلام
ا/ت:بفرمایید بنشیند پیتزا درست
کردم شاید خوشتون بیاد
کوک:ممنون
ا/ت: بخورید دیگه سرد میشه
کوک
یه تیکه برداشتم خیلی خوش مزه بود
کوک: چقدر خوش مزه اس
ا/ت : ممنون
کوک:ا/ت
ا/ت: بله آقای
نزاشتم ادامه بده گفتم ^_^
کوک: میدونی ا/ت یه چیزی هست که خیلی وقته يعنی از وقتی که تو دانشگاه دیدمت یه چیزی می خواستم بهت بگم
ا/ت: آقای جئون بگید
کوک: بزار راحت باشیم بهم بگو کوک
ا/ت: آقای ج.... یعنی کوک بگو
کوک:از روز اول دانشگاه که تو واسم توضیح دادی راستش دوست داشتم همیشه دیر بیام تا تو واسم توضیح بدی بزار برم سراغ اصل مطلب با من ازدواج میکنی؟
ا/ت
چیکار کنم الان چی بگم آخه منم دوستش داشتم بهترین کار همینه باید فکر کنم
توی فکر بودم که کوک برام یه دست تکون داد و صدام کرد که به خودم اومدم
کوک: ا/ت
ا/ت: می تونم راجع ش فکر کنم
کوک:باشه ولش کن
ا/ت
راستش منم دوستش داشتم داشتم به اینا فکر می کردم که صدا ی کوک من رو به خودم آورد :-)
کوک: ا/ت یه چیز دیگه ای هم هست که می خواستم بهت بگم
ا/ت : می شنوم
کوک: میدونی من خیلی دوستت دارم
ا/ت اگه بهم جواب نه بگی قلبم رو میشکنی تا می خوای راجع ش فکر کن و یه جواب خوب بهم بده("نويسنده =" آه قلبم🤣😂 ")
ا/ت: من خیلی خوابم میاد میرم بخوابم
کوک: خوب بخوابی
ا/ت: ممنون تو هم همین طور راستی تو که نمی خوای تو حال بخوابی
کوک: نه میرم تو اتاقم
ا/ت: کوک هواست کجاست من تو اتاق ت م
کوک:اون اتاق نه یه اتاق دیگه
ا/ت: باش
کوک
رفتم بالا در زدم رفتم تو
ا/ت: سلام آقای جئون
کوک:سلام
ا/ت:بفرمایید بنشیند پیتزا درست
کردم شاید خوشتون بیاد
کوک:ممنون
ا/ت: بخورید دیگه سرد میشه
کوک
یه تیکه برداشتم خیلی خوش مزه بود
کوک: چقدر خوش مزه اس
ا/ت : ممنون
کوک:ا/ت
ا/ت: بله آقای
نزاشتم ادامه بده گفتم ^_^
کوک: میدونی ا/ت یه چیزی هست که خیلی وقته يعنی از وقتی که تو دانشگاه دیدمت یه چیزی می خواستم بهت بگم
ا/ت: آقای جئون بگید
کوک: بزار راحت باشیم بهم بگو کوک
ا/ت: آقای ج.... یعنی کوک بگو
کوک:از روز اول دانشگاه که تو واسم توضیح دادی راستش دوست داشتم همیشه دیر بیام تا تو واسم توضیح بدی بزار برم سراغ اصل مطلب با من ازدواج میکنی؟
ا/ت
چیکار کنم الان چی بگم آخه منم دوستش داشتم بهترین کار همینه باید فکر کنم
توی فکر بودم که کوک برام یه دست تکون داد و صدام کرد که به خودم اومدم
کوک: ا/ت
ا/ت: می تونم راجع ش فکر کنم
کوک:باشه ولش کن
ا/ت
راستش منم دوستش داشتم داشتم به اینا فکر می کردم که صدا ی کوک من رو به خودم آورد :-)
کوک: ا/ت یه چیز دیگه ای هم هست که می خواستم بهت بگم
ا/ت : می شنوم
کوک: میدونی من خیلی دوستت دارم
ا/ت اگه بهم جواب نه بگی قلبم رو میشکنی تا می خوای راجع ش فکر کن و یه جواب خوب بهم بده("نويسنده =" آه قلبم🤣😂 ")
ا/ت: من خیلی خوابم میاد میرم بخوابم
کوک: خوب بخوابی
ا/ت: ممنون تو هم همین طور راستی تو که نمی خوای تو حال بخوابی
کوک: نه میرم تو اتاقم
ا/ت: کوک هواست کجاست من تو اتاق ت م
کوک:اون اتاق نه یه اتاق دیگه
ا/ت: باش
۸۲.۷k
۱۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.