×سناریو هانما× پارت ۵
×سناریو هانما× پارت ۵
وقتی واردم کرد خیلی تل*مبه های درد ناکی می زد و نمیگذاشت بهشون عادت کنم.....
بعد از ۸ راند خسته شد و کنارم ولو شد و اروم گردنمو ما*رک کرد و بغلم کرد
+هنوزم میخوای ددی منو صدا کنی ؟
_اع ....منظورت چیه
+منظورم اینکه بیبیم شی و موقع س*ک*س منو ددی صدا کنی اشکالیم ندارو توخونه همین جوری منو ددی صدا بزنی
_(نمیخواستم بروز بردم که عاشقشم ولی خوب خیلی میخواستم باهاش رابطه داشته باشم . البته رابطه ی ج*ن*سی نه رابطه معمولی )
+اوم نظرت چیه بیب
_مع...معلومه!!!میخوام همیشه باتو باشم ددی
اینو گفتم سریع گردنمو گاز گرفت
_اهههه.....ددی
+خوبه که میخوای بیبیم بشی💗
-------فردا صبح-------
زود تر از هانما بیدار شدم میخواستم تمیز کاری رو شروع کنم بلند شدم رفتم دستو صورتمو شستم لباسه خدمت کاریمو پوشیدم .
تمیز کاری رو شروع کردم و گرد گیری کردم خونه ی هانما همین جوری هم تمیز بود فقط ظرفاش کثیف بودن فک کنم بخاطر ظرفا یکی رو استخدام کرد😂😐
رفتم سراغ تلویزیون که گرد گیریش کنم توی ی کشو کلیییی فلش بود که روش نوشته بود . فیلم ترسناک_ فیلم پو*رن_ فیلم اکشن _
ولی فیلم پو*رنش منو یکم کنجکاو کرد که چه فیلمیه تو جیبم قایمش کردم که روی کامپیوتر ببینم .
ساعت ۸ صبح شده بود ولی هانما هنوز بیدار نشده بود خسته افتادم رو مبل و سرمو به بالای مبل تکیه دادم و اهی کشیدم (اهههههههههه😐😂)
داشتم از درد شکم میمردم رفتم دستشویی دیدم بله. پری*ود شدم
ولی خوب من همیشه ی نوار بهداششتی توی جیبم دارم گذاشتمش و تا از دستشویی اومدم دیدم هانما جان موقع سیگار کشیدن بیرون پنجره خوابش برده
رفتم اط نزدیک بیدارش کنم.....چقدر موهای صاف بهش میومدن قیافشو مثله بچه دبیرستانی ها میکرد موهاشو باد تکون میداد و دود سیگارش تو هوا در حال رقصیدن بود خیلی منظره ی خوبی بود سریع گوشیمو برداشتم و ازش عکس گرفتم....باورم نمیشد هانما در این حد خوشگل باشه.. حواسمو جمع کردم و خواستم برم دستمو اروم گرفت و بلند شد یکی از چشماش باز و دیگری بسته بود پیشونیمو اروم بوسید و منو بغل کرد تو بغلم خوابش برد دوباره . الان فهمیدم چقدر علاوه بر قیافش قدشم چقدر بلنده از قده بلندش یکم ترسیدم ولی وقتی قد خودمو با قدش مقایسه کردم دیدم من تا شکمشم😂
هانما رو بیدار کردم ودستشو گرفتم که بریم باهم صبحانه بخوریم ولی دیشب هانما موهای کجی داشت ولی امروز موهاش صافن
+اهههه صبح بخیر بیب
_صبح بخیر هانما. هانما
+اوم
_تو موهات دیشب کج بودن چرا امروز موهات صافن
+هاععع اونو میگی امروز بلند شودم دیدم با این مدل خسته شدم بعد با کلی بد بختی صافشون کردم ولی مدل موی اصلیه من همینه من موهامو حالت میدم اون جوری میشه
اینم پارت ۴
موچی :)
وقتی واردم کرد خیلی تل*مبه های درد ناکی می زد و نمیگذاشت بهشون عادت کنم.....
بعد از ۸ راند خسته شد و کنارم ولو شد و اروم گردنمو ما*رک کرد و بغلم کرد
+هنوزم میخوای ددی منو صدا کنی ؟
_اع ....منظورت چیه
+منظورم اینکه بیبیم شی و موقع س*ک*س منو ددی صدا کنی اشکالیم ندارو توخونه همین جوری منو ددی صدا بزنی
_(نمیخواستم بروز بردم که عاشقشم ولی خوب خیلی میخواستم باهاش رابطه داشته باشم . البته رابطه ی ج*ن*سی نه رابطه معمولی )
+اوم نظرت چیه بیب
_مع...معلومه!!!میخوام همیشه باتو باشم ددی
اینو گفتم سریع گردنمو گاز گرفت
_اهههه.....ددی
+خوبه که میخوای بیبیم بشی💗
-------فردا صبح-------
زود تر از هانما بیدار شدم میخواستم تمیز کاری رو شروع کنم بلند شدم رفتم دستو صورتمو شستم لباسه خدمت کاریمو پوشیدم .
تمیز کاری رو شروع کردم و گرد گیری کردم خونه ی هانما همین جوری هم تمیز بود فقط ظرفاش کثیف بودن فک کنم بخاطر ظرفا یکی رو استخدام کرد😂😐
رفتم سراغ تلویزیون که گرد گیریش کنم توی ی کشو کلیییی فلش بود که روش نوشته بود . فیلم ترسناک_ فیلم پو*رن_ فیلم اکشن _
ولی فیلم پو*رنش منو یکم کنجکاو کرد که چه فیلمیه تو جیبم قایمش کردم که روی کامپیوتر ببینم .
ساعت ۸ صبح شده بود ولی هانما هنوز بیدار نشده بود خسته افتادم رو مبل و سرمو به بالای مبل تکیه دادم و اهی کشیدم (اهههههههههه😐😂)
داشتم از درد شکم میمردم رفتم دستشویی دیدم بله. پری*ود شدم
ولی خوب من همیشه ی نوار بهداششتی توی جیبم دارم گذاشتمش و تا از دستشویی اومدم دیدم هانما جان موقع سیگار کشیدن بیرون پنجره خوابش برده
رفتم اط نزدیک بیدارش کنم.....چقدر موهای صاف بهش میومدن قیافشو مثله بچه دبیرستانی ها میکرد موهاشو باد تکون میداد و دود سیگارش تو هوا در حال رقصیدن بود خیلی منظره ی خوبی بود سریع گوشیمو برداشتم و ازش عکس گرفتم....باورم نمیشد هانما در این حد خوشگل باشه.. حواسمو جمع کردم و خواستم برم دستمو اروم گرفت و بلند شد یکی از چشماش باز و دیگری بسته بود پیشونیمو اروم بوسید و منو بغل کرد تو بغلم خوابش برد دوباره . الان فهمیدم چقدر علاوه بر قیافش قدشم چقدر بلنده از قده بلندش یکم ترسیدم ولی وقتی قد خودمو با قدش مقایسه کردم دیدم من تا شکمشم😂
هانما رو بیدار کردم ودستشو گرفتم که بریم باهم صبحانه بخوریم ولی دیشب هانما موهای کجی داشت ولی امروز موهاش صافن
+اهههه صبح بخیر بیب
_صبح بخیر هانما. هانما
+اوم
_تو موهات دیشب کج بودن چرا امروز موهات صافن
+هاععع اونو میگی امروز بلند شودم دیدم با این مدل خسته شدم بعد با کلی بد بختی صافشون کردم ولی مدل موی اصلیه من همینه من موهامو حالت میدم اون جوری میشه
اینم پارت ۴
موچی :)
۱۰.۰k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.