☆رئیس خرابکار من☆
part8
از زبان ا/ت•
نام: بیا بریم
ا/ت: یه صبر کن... چی می خواستی بگی؟
نام: فعلا مهم نیست [ به زور تونستم باهات دوست شم اگه بگم دوست دارم که جسدمم نمیتونن پیدا کنن](وقتی تو سرشون حرف میزنن تو [ ] مینویسم)
ا/ت زیر لب: ولی گفت بود حرفش مهمه
نام: چیزی گفتی؟
ا/ت: نه
سوجین: کجا موندین شما دوتا بیایین دیگه
نام: باشه
ا/ت: دیگه میشه بریم من خستمه
جین: منم گشنمهههه
هیون: چقد غر میزنییین
سوجین: خیله خب بریم شام بخوریم؟
جین: اررررررررهههههه
نام: ارامشتو حفظ کن هیونگ
ا/ت: باشه بریم
سوجین ماشینو روشن کرد و مثل قبل همه سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
هیون: مثلا قرار بود بریم بار
سوجین: الان میبرمتون یه جایی که هم باره هم رستوران
جین: فقط برو شکم هندسامم داره غار و غور میکنه
همه زدن زیر خنده
ا/ت: جین شی فک میکنه حتی شکمشم هندسامه
نام: از ده سال پیش تا الان یه ذره ام تغییر نکرده
هیون: یه سوالی داشتم جین هیونگ
جین: بگو
هیون: کسی هست از خودت بیشتر دوسش داشته باشی؟
جین: اره
ا/ت: اوووووو
هیون: اون فرد خرشانس کیه؟
جین: گفتی یه سوال پس به تو چه
هیون: فوضولیه این نمیزاره امشب بخوابم
سوجین: مطمئنی اونی که نمیزاره بخوابی دوس دخترت نیست؟
هیون: خیلی بیشوری
نام: سوجینه دیگه مگه نمیشناسیش باید همیشه منحرف بودنشو ثابت کنه
ا/ت: مثل اکیپای دبیرستانی این
جین:کی میرسییییم
سوجین: رسیدیم جناب
جین شی با کله پیاده شد داشت میرفت داخل که سوجین از پشت یقه اشو گرفت
جین: *رپ*
نام: خب چرا گرفتیش؟
سوجین: الان میره ابرومونو میبره گشنه ی غذا ندیده
ا/ت: میشه فقط بریم
سوجین: باشه
همه رفتیم داخل و نشستیم و سوجین چنتا سوجو و گوشت کبابی و نودل تند سفارش داد
سوجین: اول غذا یا سوجو؟
منو و جین و دراز خان گفتیم غذا و سونبه و سوجین ام خودش گفتن سوجو ولی چون مایی که گفتیم غذا بیشتر بودیم اول غذا خوردیم
ا/ت: دارم اتیش میگیرم یکی به من اب برسونه
از زبان نام •
ا/ت گفت اب میخواد منم یه بطری برداشتم دادم بهش سریع از دستم گرفت و یه نفس همشو رفت بالا به بطری نگاه کردم دیدم سوجو بود... شت
نام: باز گند زدمم
سوجین: چته؟
نام: اشتباهی به ا/ت سوجو دادم خورد
هیون: چییییی؟
جین: خاک تو سرت
یدفعه دیدم ا/ت زد زیر گریه
ا/ت: هق... چرا من.... هق
سوجین: الان جونش درمیاد برو اب بیار نکبت
نام: باشه
ا/ت: چرا من... هق... باید... تنهایی.. هق بزرگ میشدم
سوجین اروم میزنه تو گوش ا/ت*
سوجین: به خودت بیاااا
ا/ت:*تغییر مود*پووووففف چرا شماها..... دوتا.... شدین؟
سوجین: یه تخته اش کمه
جین: تو خودت وقتی مستی از اینم بدتر میشی
نام: بیا اب اوردم
سوجین: بده ببینم *کل ابو خالی میکنه رو صورت ا/ت *
ا/ت: ها.. چی.. من کجام.... تو کی ای؟*خوابش میبره*
سوجین: ینی واقعا خاک تو سرت نام.... من میبرمش خونش شمام خودتون برین خونتون
••••••••••••••••••••••••
این دفعه میخوام شرط بزارم
۲۵ تا لایک
۲۰ تا کامنت
خب دیگه تو خماری بمونید
از زبان ا/ت•
نام: بیا بریم
ا/ت: یه صبر کن... چی می خواستی بگی؟
نام: فعلا مهم نیست [ به زور تونستم باهات دوست شم اگه بگم دوست دارم که جسدمم نمیتونن پیدا کنن](وقتی تو سرشون حرف میزنن تو [ ] مینویسم)
ا/ت زیر لب: ولی گفت بود حرفش مهمه
نام: چیزی گفتی؟
ا/ت: نه
سوجین: کجا موندین شما دوتا بیایین دیگه
نام: باشه
ا/ت: دیگه میشه بریم من خستمه
جین: منم گشنمهههه
هیون: چقد غر میزنییین
سوجین: خیله خب بریم شام بخوریم؟
جین: اررررررررهههههه
نام: ارامشتو حفظ کن هیونگ
ا/ت: باشه بریم
سوجین ماشینو روشن کرد و مثل قبل همه سوار ماشین شدیم و راه افتادیم
هیون: مثلا قرار بود بریم بار
سوجین: الان میبرمتون یه جایی که هم باره هم رستوران
جین: فقط برو شکم هندسامم داره غار و غور میکنه
همه زدن زیر خنده
ا/ت: جین شی فک میکنه حتی شکمشم هندسامه
نام: از ده سال پیش تا الان یه ذره ام تغییر نکرده
هیون: یه سوالی داشتم جین هیونگ
جین: بگو
هیون: کسی هست از خودت بیشتر دوسش داشته باشی؟
جین: اره
ا/ت: اوووووو
هیون: اون فرد خرشانس کیه؟
جین: گفتی یه سوال پس به تو چه
هیون: فوضولیه این نمیزاره امشب بخوابم
سوجین: مطمئنی اونی که نمیزاره بخوابی دوس دخترت نیست؟
هیون: خیلی بیشوری
نام: سوجینه دیگه مگه نمیشناسیش باید همیشه منحرف بودنشو ثابت کنه
ا/ت: مثل اکیپای دبیرستانی این
جین:کی میرسییییم
سوجین: رسیدیم جناب
جین شی با کله پیاده شد داشت میرفت داخل که سوجین از پشت یقه اشو گرفت
جین: *رپ*
نام: خب چرا گرفتیش؟
سوجین: الان میره ابرومونو میبره گشنه ی غذا ندیده
ا/ت: میشه فقط بریم
سوجین: باشه
همه رفتیم داخل و نشستیم و سوجین چنتا سوجو و گوشت کبابی و نودل تند سفارش داد
سوجین: اول غذا یا سوجو؟
منو و جین و دراز خان گفتیم غذا و سونبه و سوجین ام خودش گفتن سوجو ولی چون مایی که گفتیم غذا بیشتر بودیم اول غذا خوردیم
ا/ت: دارم اتیش میگیرم یکی به من اب برسونه
از زبان نام •
ا/ت گفت اب میخواد منم یه بطری برداشتم دادم بهش سریع از دستم گرفت و یه نفس همشو رفت بالا به بطری نگاه کردم دیدم سوجو بود... شت
نام: باز گند زدمم
سوجین: چته؟
نام: اشتباهی به ا/ت سوجو دادم خورد
هیون: چییییی؟
جین: خاک تو سرت
یدفعه دیدم ا/ت زد زیر گریه
ا/ت: هق... چرا من.... هق
سوجین: الان جونش درمیاد برو اب بیار نکبت
نام: باشه
ا/ت: چرا من... هق... باید... تنهایی.. هق بزرگ میشدم
سوجین اروم میزنه تو گوش ا/ت*
سوجین: به خودت بیاااا
ا/ت:*تغییر مود*پووووففف چرا شماها..... دوتا.... شدین؟
سوجین: یه تخته اش کمه
جین: تو خودت وقتی مستی از اینم بدتر میشی
نام: بیا اب اوردم
سوجین: بده ببینم *کل ابو خالی میکنه رو صورت ا/ت *
ا/ت: ها.. چی.. من کجام.... تو کی ای؟*خوابش میبره*
سوجین: ینی واقعا خاک تو سرت نام.... من میبرمش خونش شمام خودتون برین خونتون
••••••••••••••••••••••••
این دفعه میخوام شرط بزارم
۲۵ تا لایک
۲۰ تا کامنت
خب دیگه تو خماری بمونید
۶.۵k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.