ویو جیمین
ویو جیمین
شب شده بود
_ات بگیر بخواب که فردا کلی کار باهات دارم
+........
_شب بخیر (لبخند)
+........
ویو ات
ساعت نزدیک 3 شب بودم از اتاق اومدم بیرون رفتم تو اتاق جیمین خیلی کیوت خوابیده بود اما رد اشک رو گونه هاش بود یه نامه گذاشتم رو تختم و وسایلمو جمع کردم رفتم به خونه خودم خونه ای که هیچکس نمیدونه من دارم
ویو جیمین
صبح زود بلند شدم رفتم یه صبحونه درست کردم بردم تو اتاق ات اما اون نبود ولی یه برگه توش بود برگه رو باز کردم
(نوشته نامه)
سلام
موقعی که اینو میخونی قطعا من نیستم اما میخواستم بگم خیلی دوست دارم برای همین بچه رو میخواستم نگه دارم اما سرنوشت باهاش خوب نبود و منو ترک کردم توعم قطعا دلت برام سوخت که انقدر مهربون شدی من هیچ کس رو نداشتم اما وقتی با تو ازدواج کردم خیلی دوست داشتم عین خانواده واقعی بشیم و همیشه بریم خوش بگذرونیم اما..... خودت خوب میدونی فقط میخواستم بگم با لیا خوشبخت بشین
پارک ات♡
_یع..یعنی اون واقعا منو دوست داشت
_دیوونه...منم عاشقتم(عربده)
شب شده بود
_ات بگیر بخواب که فردا کلی کار باهات دارم
+........
_شب بخیر (لبخند)
+........
ویو ات
ساعت نزدیک 3 شب بودم از اتاق اومدم بیرون رفتم تو اتاق جیمین خیلی کیوت خوابیده بود اما رد اشک رو گونه هاش بود یه نامه گذاشتم رو تختم و وسایلمو جمع کردم رفتم به خونه خودم خونه ای که هیچکس نمیدونه من دارم
ویو جیمین
صبح زود بلند شدم رفتم یه صبحونه درست کردم بردم تو اتاق ات اما اون نبود ولی یه برگه توش بود برگه رو باز کردم
(نوشته نامه)
سلام
موقعی که اینو میخونی قطعا من نیستم اما میخواستم بگم خیلی دوست دارم برای همین بچه رو میخواستم نگه دارم اما سرنوشت باهاش خوب نبود و منو ترک کردم توعم قطعا دلت برام سوخت که انقدر مهربون شدی من هیچ کس رو نداشتم اما وقتی با تو ازدواج کردم خیلی دوست داشتم عین خانواده واقعی بشیم و همیشه بریم خوش بگذرونیم اما..... خودت خوب میدونی فقط میخواستم بگم با لیا خوشبخت بشین
پارک ات♡
_یع..یعنی اون واقعا منو دوست داشت
_دیوونه...منم عاشقتم(عربده)
۱۹.۸k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.