قلب بنفش(پارت 19)آخرین پارت
هستی:با ماشین زد به دیانا و بم زنگ زد
وقتی گفت دلم خنک شد
پلیس:سلام آقای کاشی یک زن از مطب انگار که زده بیرون و تصادف کرده گفت که به این شماره زنگ بزنم ...
ارسلان:زود برگشتم به همون جایی که دیانا رفته بود
دیدم که دارن میبرنش تو آمبولانس
دیانا:ارسلانن..
ارسلان:دیانا دیاناااا،قوی باش من پیشتم هیچیت نمیشه
دیانا رو بردن اتاق عمل و خونریزی شدید داشت،تا به حالا اینقدر گریه نکرده بودم
دکتر:آقای کاشی
ارسلان:بله
دکتر:خانم رحیمی حالش خوبه ولی متأسفانه تا یه مدت نمیتونه دست سمت چپش رو زیاد تکون بده گیرایی داره
ارسلان:خب بچه چطوره ؟حالش خوبه که
دکتر :ولی متأسفانه بچه رو از دست دادید
ارسلان:😨
دکتر:...
ارسلان:دیگه امیدی نداشتم که از دست بدم
پایان فصل یک قلب بنفش امیدوارم که از این رمان لذت برده باشید و اینکه خیلی ممنون از حمایت هاتون
«نویسنده و کارگردان:Hiyam»
#رمان#قلب_بنفش#بنفش#هستی#دیانا#اردیا#ارسلان
#دیانا_رحیمی#ارسلان_کاشی#قلب#فن#پایان
وقتی گفت دلم خنک شد
پلیس:سلام آقای کاشی یک زن از مطب انگار که زده بیرون و تصادف کرده گفت که به این شماره زنگ بزنم ...
ارسلان:زود برگشتم به همون جایی که دیانا رفته بود
دیدم که دارن میبرنش تو آمبولانس
دیانا:ارسلانن..
ارسلان:دیانا دیاناااا،قوی باش من پیشتم هیچیت نمیشه
دیانا رو بردن اتاق عمل و خونریزی شدید داشت،تا به حالا اینقدر گریه نکرده بودم
دکتر:آقای کاشی
ارسلان:بله
دکتر:خانم رحیمی حالش خوبه ولی متأسفانه تا یه مدت نمیتونه دست سمت چپش رو زیاد تکون بده گیرایی داره
ارسلان:خب بچه چطوره ؟حالش خوبه که
دکتر :ولی متأسفانه بچه رو از دست دادید
ارسلان:😨
دکتر:...
ارسلان:دیگه امیدی نداشتم که از دست بدم
پایان فصل یک قلب بنفش امیدوارم که از این رمان لذت برده باشید و اینکه خیلی ممنون از حمایت هاتون
«نویسنده و کارگردان:Hiyam»
#رمان#قلب_بنفش#بنفش#هستی#دیانا#اردیا#ارسلان
#دیانا_رحیمی#ارسلان_کاشی#قلب#فن#پایان
۷.۳k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.