فیک همسر کوک۱۱
روزی:... منو ببری هتل و فقط آدرسشو به بچه ها میدی
شوگا:.... هعی باشه
روزی: مرسی من برم وسیله هامو جمع کنم
شوگا: خودم میرسونمت
جیهوپ اومد پیش روزی
جیهوپ: روزی حالت خوبه؟
روزی: آره
جیهوپ: بیا اینجا«منظورش بغل برادرنس»
شوگا: روزی
روزی: بله
شوگا: بیا بریم
روزی: باش
درحال رفتن بودن که کوک دست روزی رو گرفت و نذاشت بره
روزی: ولم کن
کوک:من همه چیز رو برات توضیح میدم
روزی دستشو از کوک گرفت و سوار ماشین شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوگا: رسیدیم
روزی پیاده شد و رفت داخل خونه یسری از وسیله هاشو جمع کرد و گذاشت داخل ماشین
روزی: تمام شد بریم
شوگا: باش سوار شو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوگا: رسیدیم
رفتن و یک اتاق گرفتن
شوگا: من رفتم
روزی: مرسی شوگا
شوگا: خواهش میکنم
از هم خدافظی کردن
از زبون روزی: دست شوگا درد نکنه بابت کاراش خب رفتم تو اتاقم
شوگا: بدبخت روزی
شوگا زنگ زد به تهیونگ چون اون فقط با کوک حرف میزنه
تهیونگ: الو
شوگا: الو کجایین؟
تهیونگ:خونه کوکیم
شوگا:الان میام
تهیونگ: باش روزی کجاست
شوگا: میگم بهت خداحافظ
تهیونگ:خدافظ
شوگا رسید و درو زد تهیونگ باز کرد
شوگا با عجله رفت به سمت کوک و کوکو یه سیلی زد
شوگا: کسافت آشغال چرا اینکارو کردی
کوک.....
تهیونگ: شوگا ول کن
شوگا: یعنی چی اون به کسی که اونو بیشتر مادرش دوست داش خیانت کرده. کوک این گناه داره میفهمی«بلند»
تهیونگ: باشه باشه بیا اینجا
رفتن یه گوشه
تهیونگ: روزی کو؟
شوگا: میبرمت پیشش ولی نباید کوک بیاد دنبالمون
شوگا رفت سمت کوک و گفت: ببین اگر رگ بزنه حتی فکر خودکشی کنه زندت نمیزارم فهمیدی«با داد»
.... ــــــــــــ
شوگا:.... هعی باشه
روزی: مرسی من برم وسیله هامو جمع کنم
شوگا: خودم میرسونمت
جیهوپ اومد پیش روزی
جیهوپ: روزی حالت خوبه؟
روزی: آره
جیهوپ: بیا اینجا«منظورش بغل برادرنس»
شوگا: روزی
روزی: بله
شوگا: بیا بریم
روزی: باش
درحال رفتن بودن که کوک دست روزی رو گرفت و نذاشت بره
روزی: ولم کن
کوک:من همه چیز رو برات توضیح میدم
روزی دستشو از کوک گرفت و سوار ماشین شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوگا: رسیدیم
روزی پیاده شد و رفت داخل خونه یسری از وسیله هاشو جمع کرد و گذاشت داخل ماشین
روزی: تمام شد بریم
شوگا: باش سوار شو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوگا: رسیدیم
رفتن و یک اتاق گرفتن
شوگا: من رفتم
روزی: مرسی شوگا
شوگا: خواهش میکنم
از هم خدافظی کردن
از زبون روزی: دست شوگا درد نکنه بابت کاراش خب رفتم تو اتاقم
شوگا: بدبخت روزی
شوگا زنگ زد به تهیونگ چون اون فقط با کوک حرف میزنه
تهیونگ: الو
شوگا: الو کجایین؟
تهیونگ:خونه کوکیم
شوگا:الان میام
تهیونگ: باش روزی کجاست
شوگا: میگم بهت خداحافظ
تهیونگ:خدافظ
شوگا رسید و درو زد تهیونگ باز کرد
شوگا با عجله رفت به سمت کوک و کوکو یه سیلی زد
شوگا: کسافت آشغال چرا اینکارو کردی
کوک.....
تهیونگ: شوگا ول کن
شوگا: یعنی چی اون به کسی که اونو بیشتر مادرش دوست داش خیانت کرده. کوک این گناه داره میفهمی«بلند»
تهیونگ: باشه باشه بیا اینجا
رفتن یه گوشه
تهیونگ: روزی کو؟
شوگا: میبرمت پیشش ولی نباید کوک بیاد دنبالمون
شوگا رفت سمت کوک و گفت: ببین اگر رگ بزنه حتی فکر خودکشی کنه زندت نمیزارم فهمیدی«با داد»
.... ــــــــــــ
۴.۸k
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.