معلم یا فرشته ۱
نکته سن ا.ت ۱۷
کوک ۲۸
(ا.ت یه دختره بود لایه قلب بزرگ توی روستای کوچیک با کمک خانوادش رفت سیوان تو سئول بهش ت.ج.ا.و.ز شد و باردار شد آقای یور بهش پناه داد)
ویو ا.ت این چند وقت آقای یور از هیناتا مراقبت می کرد
منم میرفتم مدرسه اما
امروز آقای یور کار داشت و نمی تونست از هیناتا نگه داری کنه
ا.ت:وایییی چی کار کنم مدرسه هم داره دیر میشه اه اه.
هینا زد زیر گریه
ا.ت : هیشششش مامانی آروم باش گریه نکن
اصلا تو هم با خودم میبرم
رفتم مدرسه به همه گفتم خواهرمه
خوشبختانه همه باور کردن
کوک ۲۸
(ا.ت یه دختره بود لایه قلب بزرگ توی روستای کوچیک با کمک خانوادش رفت سیوان تو سئول بهش ت.ج.ا.و.ز شد و باردار شد آقای یور بهش پناه داد)
ویو ا.ت این چند وقت آقای یور از هیناتا مراقبت می کرد
منم میرفتم مدرسه اما
امروز آقای یور کار داشت و نمی تونست از هیناتا نگه داری کنه
ا.ت:وایییی چی کار کنم مدرسه هم داره دیر میشه اه اه.
هینا زد زیر گریه
ا.ت : هیشششش مامانی آروم باش گریه نکن
اصلا تو هم با خودم میبرم
رفتم مدرسه به همه گفتم خواهرمه
خوشبختانه همه باور کردن
۲.۹k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.