𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁷
𝓟𝓪𝓻𝓽 ¹⁷
زار زار گریه میکردم و خودمو میزدم
پایان فلش بک:
هر موقع یادم میاد عصبی میشم که یهو دکتر اومد من و یونجی رفتیم سمتش
®چیشد دکتر حالش خوبه(پاک کردن اشک)
πچه نسبتی باهاشون دارین
®من خواهرشم
_من... من.. دوست پسرشم
πبله حالشون خوبه ولی بخاطره ترسی که بهشون وارد شد باید یه دارو بخورن و نباید بهشون استرس یا ترس وارد شه
یه نسخه بهم داد دارو ها بود بعد دیدن ا/ت گفت برم بخرم اینارو
_الان میتونیم ببینیمش
πبله فقط بهشون شوک وارد نکنین
®_چشم حتما
کوک ویو:
با یونجی بدو بدو رفتیم تو دیدیم به سقف خیریه شده یونجی رفت بغلش کرد و گریه کرد تو بغلش منم بغضم گرفت و برگشتم نبینن اشکمو و گذاشتم بریزن
+یونجی قشنگم چیزیم نیست(خنده)
®هق.... ا/ت.... هق.... اگه..... چیزیت.... هق... میشد.... من چیکار.... هق..... میکردممممم.... هق.... هق.... هق(گریه شدید)
+حالا که چیزیم نیست (لبخند)
که یهو دوتا هق از دهنم اومد بیرون و جلو دهنمو گرفت که فهمیدم اونا هم شنیدن و برگشتن سمتم
®کوک..... کوک گریه میکنی(تعجب)
+واقعا (تعجب)
اشکمو سریع پاک کردم جلوم یه اینه بود چشام و گونم قرمز شده بود زدم رو سرم ولی مجبور بودم برگردم
_نه بابا منو گریه(پوزخند)
®+ولی چشات و گونه هات اینو نمیگه ها(تعجب)
_خب اره کردم (اروم جوری که فقط خودشون بشنون)
+باورم نمیشه بخاطره من؟
_خب ترسیدم چیکار کنم
+خب حالا اشکال نداره(لبخند)
+ولی.... کوک... (تو فکر)
_جا... نه یعنی بله
+میگم بخاطره چی ولم کردی (تو فکر)
_الان نمیتونم ولی فردا بهت میگم ا/ت الان حال ندارم(پوکر)
+باشه ولی میگیا(چشمای ریز)
_باشه میگم دیگه.....فردا میگم بقران......... خداااااا بیا منو هویج کن(داد)
®والا الان شبیه هویج هستی دیگه چی میخوای
_ (پوکر)
که یهو هممون زدیم زیر خنده
+_®درحال جر خوردن
__
خب خواستم بگم که
خماریییییییییی😂👌🏻
بچه ها الان دوباره اپ کردم......پس فردا میزارم....... پارت بعد رو....... 🙂👌🏻
زار زار گریه میکردم و خودمو میزدم
پایان فلش بک:
هر موقع یادم میاد عصبی میشم که یهو دکتر اومد من و یونجی رفتیم سمتش
®چیشد دکتر حالش خوبه(پاک کردن اشک)
πچه نسبتی باهاشون دارین
®من خواهرشم
_من... من.. دوست پسرشم
πبله حالشون خوبه ولی بخاطره ترسی که بهشون وارد شد باید یه دارو بخورن و نباید بهشون استرس یا ترس وارد شه
یه نسخه بهم داد دارو ها بود بعد دیدن ا/ت گفت برم بخرم اینارو
_الان میتونیم ببینیمش
πبله فقط بهشون شوک وارد نکنین
®_چشم حتما
کوک ویو:
با یونجی بدو بدو رفتیم تو دیدیم به سقف خیریه شده یونجی رفت بغلش کرد و گریه کرد تو بغلش منم بغضم گرفت و برگشتم نبینن اشکمو و گذاشتم بریزن
+یونجی قشنگم چیزیم نیست(خنده)
®هق.... ا/ت.... هق.... اگه..... چیزیت.... هق... میشد.... من چیکار.... هق..... میکردممممم.... هق.... هق.... هق(گریه شدید)
+حالا که چیزیم نیست (لبخند)
که یهو دوتا هق از دهنم اومد بیرون و جلو دهنمو گرفت که فهمیدم اونا هم شنیدن و برگشتن سمتم
®کوک..... کوک گریه میکنی(تعجب)
+واقعا (تعجب)
اشکمو سریع پاک کردم جلوم یه اینه بود چشام و گونم قرمز شده بود زدم رو سرم ولی مجبور بودم برگردم
_نه بابا منو گریه(پوزخند)
®+ولی چشات و گونه هات اینو نمیگه ها(تعجب)
_خب اره کردم (اروم جوری که فقط خودشون بشنون)
+باورم نمیشه بخاطره من؟
_خب ترسیدم چیکار کنم
+خب حالا اشکال نداره(لبخند)
+ولی.... کوک... (تو فکر)
_جا... نه یعنی بله
+میگم بخاطره چی ولم کردی (تو فکر)
_الان نمیتونم ولی فردا بهت میگم ا/ت الان حال ندارم(پوکر)
+باشه ولی میگیا(چشمای ریز)
_باشه میگم دیگه.....فردا میگم بقران......... خداااااا بیا منو هویج کن(داد)
®والا الان شبیه هویج هستی دیگه چی میخوای
_ (پوکر)
که یهو هممون زدیم زیر خنده
+_®درحال جر خوردن
__
خب خواستم بگم که
خماریییییییییی😂👌🏻
بچه ها الان دوباره اپ کردم......پس فردا میزارم....... پارت بعد رو....... 🙂👌🏻
۵.۷k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.