((ا/تت))
((ا/تت))
+ اووووووم خوشمزش نه?!!
~مگه میشه پیتزا خوشمزه نباشه (چشماشو بستو اووووومی از شدت خوشمزگی غذا کرد)
-بعله دیگه من مخم خوب کار میکنه میدونستم جفتتون حوص کردین (😌)
میخندیدیم
بازم در زنگ خورد
+ باز چی سفارش دادین?
هر دو متعجب بودن این نشون میداد کسی که پشت دره غریبه نیست
~ا/ت من دستام چربه
- اگه میخوای من باز میکنم
+ نه خودم باز میکنم
با این خیال که کوکه رفتم پشت درد اما در رو که باز کردم شوکه شدم
+شوگا حالت خوبه?
شوگا داغون بود معلوم بود خیلی گریه کرده چشماش سرخ شده بود
+ شوگا با توام خوبی??
اشک از چشماش ریخت
+ داری منو میترسونی
~ا/ت کی پشت دره????
شوگا : میشه بیام تو? (خیلی صداش خش داشت )
سرمو به نشونه تایید تکون دادم مه وارد شد
-شوگا تنها اومدی?
شوگا: اره
~ چرا صدات گرفته پسر ?
رفتم کنارش روی مبل نشستم
+ کوک ..کوک طوریش شدههه?
نگام کرد ..
+شوگا حرف بزنننننننن
شوگا: چرا اوون? (با بغض گفت )
داشتم سکته میکردم
+ شوگا یا حرف میزنی یا زنگ میزنم به کوککککککک
شوگا: (داد زد) چراااااااا اووووووون???
ترسیدم و عقب رفتم . میشد ترس رو تو چهره دخترا هم دید
یهو به خودش اومد
شوگا:ا/ت..اا/تت من نمیخواستم… سرت داد بزنم ، بخدا عمدی نبود
رسما داشت بی صدا گریه میکرد . مرد به این بزرگی یعنی چی اونو به این حال و روز انداخته بود?
کشیدمش سمت خودمو سرشو روی قفسه سینم گذاشتم . متونستم شوکه شدنشو حس کنم
+ مهم نیست یکم اروم باش
اروم موهاشو نوازش میکردم
#loveme°•
+ اووووووم خوشمزش نه?!!
~مگه میشه پیتزا خوشمزه نباشه (چشماشو بستو اووووومی از شدت خوشمزگی غذا کرد)
-بعله دیگه من مخم خوب کار میکنه میدونستم جفتتون حوص کردین (😌)
میخندیدیم
بازم در زنگ خورد
+ باز چی سفارش دادین?
هر دو متعجب بودن این نشون میداد کسی که پشت دره غریبه نیست
~ا/ت من دستام چربه
- اگه میخوای من باز میکنم
+ نه خودم باز میکنم
با این خیال که کوکه رفتم پشت درد اما در رو که باز کردم شوکه شدم
+شوگا حالت خوبه?
شوگا داغون بود معلوم بود خیلی گریه کرده چشماش سرخ شده بود
+ شوگا با توام خوبی??
اشک از چشماش ریخت
+ داری منو میترسونی
~ا/ت کی پشت دره????
شوگا : میشه بیام تو? (خیلی صداش خش داشت )
سرمو به نشونه تایید تکون دادم مه وارد شد
-شوگا تنها اومدی?
شوگا: اره
~ چرا صدات گرفته پسر ?
رفتم کنارش روی مبل نشستم
+ کوک ..کوک طوریش شدههه?
نگام کرد ..
+شوگا حرف بزنننننننن
شوگا: چرا اوون? (با بغض گفت )
داشتم سکته میکردم
+ شوگا یا حرف میزنی یا زنگ میزنم به کوککککککک
شوگا: (داد زد) چراااااااا اووووووون???
ترسیدم و عقب رفتم . میشد ترس رو تو چهره دخترا هم دید
یهو به خودش اومد
شوگا:ا/ت..اا/تت من نمیخواستم… سرت داد بزنم ، بخدا عمدی نبود
رسما داشت بی صدا گریه میکرد . مرد به این بزرگی یعنی چی اونو به این حال و روز انداخته بود?
کشیدمش سمت خودمو سرشو روی قفسه سینم گذاشتم . متونستم شوکه شدنشو حس کنم
+ مهم نیست یکم اروم باش
اروم موهاشو نوازش میکردم
#loveme°•
۴.۸k
۲۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.