ادامه سناریو. ..
با دیدن جسم بی جون ا.ت برای هزار و دومین بار به خودش لعنت فرستاد..
سمت تخت ا.ت رفت و اونو در آغوش گرفت..
ا.ت: ولم کن(بغض)
نامجون: ا.ت تو حق داری ترکم کنی.. تو حق داری منو بزنی.. و حق هر کاری رو داری.. چون من.. من.. من بهت اعتماد نداشتم.. من با دستای خودم فرشته مو پر پر کردم.. تروخدا.. تروخدا منو ببخش ا.ت.. من عصبانی بودم.. من خیلی..(گریه شدید)
ا.ت: هیییس! باشه.. نامجونا... من اگه نمی بخشیدمت به اقای کانگ نمیگفتم به پدر و مادرم زنگ نزنه..(لبخند و سرفه)
نامجون: الهی بمیرم.. این زخما بخاطر منه.. من چقد عوضیم..
ا.ت: هی.. گفتم که بخشیدمت.. همچی تموم شد.. بیا بغلم..
نامجون ا.ت رو بغل کرد و همونجا خوابش برد..
بعدی از جینه.. لطفااااا حمایت کنید...
لایک✓
کامنت✓
فالو✓
یادتون نره..
سمت تخت ا.ت رفت و اونو در آغوش گرفت..
ا.ت: ولم کن(بغض)
نامجون: ا.ت تو حق داری ترکم کنی.. تو حق داری منو بزنی.. و حق هر کاری رو داری.. چون من.. من.. من بهت اعتماد نداشتم.. من با دستای خودم فرشته مو پر پر کردم.. تروخدا.. تروخدا منو ببخش ا.ت.. من عصبانی بودم.. من خیلی..(گریه شدید)
ا.ت: هیییس! باشه.. نامجونا... من اگه نمی بخشیدمت به اقای کانگ نمیگفتم به پدر و مادرم زنگ نزنه..(لبخند و سرفه)
نامجون: الهی بمیرم.. این زخما بخاطر منه.. من چقد عوضیم..
ا.ت: هی.. گفتم که بخشیدمت.. همچی تموم شد.. بیا بغلم..
نامجون ا.ت رو بغل کرد و همونجا خوابش برد..
بعدی از جینه.. لطفااااا حمایت کنید...
لایک✓
کامنت✓
فالو✓
یادتون نره..
۵.۸k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.