سناریو
وقتی ا/ت دوسشون داره ولی اونا نه بعد چند سال پشیمون میشن ولی ا/ت قبول نمیکنه
نامجون:
بعد چند سال همو تو کافه میبیند کافه ای که همه ی قرارهاتون توی اون و جلوش کتابخونه ای که باهم میرفتید
بستنی شکلاتیت رو بر میداری و مشغول خوندن کتاب عروس دریاها میشی آخرین کادو از،طرف اون مرد
_ا.ت..چقدر عوض شدی
+من عوض نشدم وقت ذات واقعیم رد شده
_ من اون موقع یه کاری کردم خب؟ بیا دوباره برگردیم
+میدونی چیه؟ من شبیه عاشقام تو آسیب دیده ها ولی دوتامون دروغ گوی خوبی هستیم.
دخترک رفت و پسر برای آخرین بار به رفتنش نگاه کرد
جین
جدا شدن از یه دوست پسر آیدل و راحت موندن اونم وقتی خودت آیدلی؟ جالبه شکری که من خوردم اعتراف کردن روی،صحنه بود و اون؟ رد کردن من.تمام
امروز کنسرت داشتم و جین هم دعوت بود آیس آمریکانوم رو تموم کردم و رفتم روی استیج که استف ها به جین میکروفن دادن چرا؟ تنها فرد معروف اونجا جز من
_ ا.ت شی چقدر عوض شدی
+مرسی سوکجینا
_میدونی،میخوام اشتباهم رو جبران کنم
+ منم میخوام لطفت رو جبران کنم. نه سوکجینا
و تازه پسرک درد اون دختر رو فهمید
یونگی
یونگی آیدل بود. و فراموش کردنش صد در صد کار سختی بود برای یادآوری گذشته رفته بودی کنسرتش اجرای آهنگش تموم شد و شروع کرد به حرف زدن
_ خب امروز یه مهمون خاصت داریم لی ا.ت
استف: معذرت میخوام آقا خانم لی بعد از تموم شدن آهنگتون رفتن
و یونگی موند و ادامه کنسرت و غمی بی پایان
هوسوک
برای آخرین بار موهاشو تو آینه نگاه میکنه و دسته گل رو برمیداره در ماشین رو باز،میکنه و پیاده میشه و زنگ خونت رو میزنه
+کیه. دروباز میکنی و با دیدن هوسوک میخوای،درو ببندی که پاشو میذاره لای،دار
_ا.ت شی.من اون موقع یه اشتباهی کردم
+منم یه اشتباه کردم اعتراف کردن بهت:]
جیمین
یه روز بارونی بود دعوتت کرده بود به یه رستوران و توهم وقت به عنوان یه دوست قبول کردی بری
_ خانم کیم میخواستم یه موضوعی رو باهاتون در میون بزارم
+بفرمایید ولی اگر در مورد احساسات گذشته است بهتره بحث رو عوض کنید چون وقتی قلب یکی رو خورد بشه علت خورد شدن نمیتونه درستش کنه
_خب؟ سفارشتون چی بود؟
تهیونگ
فرار کردن از دست دوست پسر پلیس؟ محاله آدرست رو داشت و اومده بود پیشت
_های لیدی
+سلام آقای کیم
_آقای کیم؟
+وقتی یکی شما رو خورد کنه شما بهش چب میگید؟ چاگیا؟
جونگکوک
اون یه مافیا بود تو یه جنگل(کمبود مکان..یونو) همه میبینید
_ میشه باهم باشیم؟
+معلومه که نه
_حتی اگر برات بمیرم؟
تفنگ رو میزاره رو سرش،و
شلیک میکنه
_______________
https://wisgoon.com/za5987037 درخواستید
نامجون:
بعد چند سال همو تو کافه میبیند کافه ای که همه ی قرارهاتون توی اون و جلوش کتابخونه ای که باهم میرفتید
بستنی شکلاتیت رو بر میداری و مشغول خوندن کتاب عروس دریاها میشی آخرین کادو از،طرف اون مرد
_ا.ت..چقدر عوض شدی
+من عوض نشدم وقت ذات واقعیم رد شده
_ من اون موقع یه کاری کردم خب؟ بیا دوباره برگردیم
+میدونی چیه؟ من شبیه عاشقام تو آسیب دیده ها ولی دوتامون دروغ گوی خوبی هستیم.
دخترک رفت و پسر برای آخرین بار به رفتنش نگاه کرد
جین
جدا شدن از یه دوست پسر آیدل و راحت موندن اونم وقتی خودت آیدلی؟ جالبه شکری که من خوردم اعتراف کردن روی،صحنه بود و اون؟ رد کردن من.تمام
امروز کنسرت داشتم و جین هم دعوت بود آیس آمریکانوم رو تموم کردم و رفتم روی استیج که استف ها به جین میکروفن دادن چرا؟ تنها فرد معروف اونجا جز من
_ ا.ت شی چقدر عوض شدی
+مرسی سوکجینا
_میدونی،میخوام اشتباهم رو جبران کنم
+ منم میخوام لطفت رو جبران کنم. نه سوکجینا
و تازه پسرک درد اون دختر رو فهمید
یونگی
یونگی آیدل بود. و فراموش کردنش صد در صد کار سختی بود برای یادآوری گذشته رفته بودی کنسرتش اجرای آهنگش تموم شد و شروع کرد به حرف زدن
_ خب امروز یه مهمون خاصت داریم لی ا.ت
استف: معذرت میخوام آقا خانم لی بعد از تموم شدن آهنگتون رفتن
و یونگی موند و ادامه کنسرت و غمی بی پایان
هوسوک
برای آخرین بار موهاشو تو آینه نگاه میکنه و دسته گل رو برمیداره در ماشین رو باز،میکنه و پیاده میشه و زنگ خونت رو میزنه
+کیه. دروباز میکنی و با دیدن هوسوک میخوای،درو ببندی که پاشو میذاره لای،دار
_ا.ت شی.من اون موقع یه اشتباهی کردم
+منم یه اشتباه کردم اعتراف کردن بهت:]
جیمین
یه روز بارونی بود دعوتت کرده بود به یه رستوران و توهم وقت به عنوان یه دوست قبول کردی بری
_ خانم کیم میخواستم یه موضوعی رو باهاتون در میون بزارم
+بفرمایید ولی اگر در مورد احساسات گذشته است بهتره بحث رو عوض کنید چون وقتی قلب یکی رو خورد بشه علت خورد شدن نمیتونه درستش کنه
_خب؟ سفارشتون چی بود؟
تهیونگ
فرار کردن از دست دوست پسر پلیس؟ محاله آدرست رو داشت و اومده بود پیشت
_های لیدی
+سلام آقای کیم
_آقای کیم؟
+وقتی یکی شما رو خورد کنه شما بهش چب میگید؟ چاگیا؟
جونگکوک
اون یه مافیا بود تو یه جنگل(کمبود مکان..یونو) همه میبینید
_ میشه باهم باشیم؟
+معلومه که نه
_حتی اگر برات بمیرم؟
تفنگ رو میزاره رو سرش،و
شلیک میکنه
_______________
https://wisgoon.com/za5987037 درخواستید
۶.۵k
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.