P1 پارت اول فیک History
ویو ا.ت:
داشتم لباسام میپوشیدم که برم بیرون با ایزول(دوست ا. ت
سوار ماشین شدم و رفتم پیش ایزول قرار بود تو کافه همو ببینیم وقتی رسیدم کافه باهم یچیز خوردیم و رفتیم شهر بازی اونجا خیلی حال داد
ایزول:بنظرم شب شده بهتره بریم خونه
ا. ت: اره دیگه
ایزول:خب من دیگه میرم بای👋
ا. ت:منم میرم بای 👋
ویو ا. ت
شب شده بود داشتم لباسامو عوض میکردم بعدشم کارامو انجام دادم و خوابیدم
*************
صبح شده بود ولی وقتی چشمام رو باز کردم تو اتاقم نبودم یه جای دیگه بود و تار میدیدم یکم چشمامو مالیدم و دیگه تار نمیدیدم اما...
#آندیا
#کپی ممنوع!
ورق بزنید اسلاید 2 عکس ا.ت
داشتم لباسام میپوشیدم که برم بیرون با ایزول(دوست ا. ت
سوار ماشین شدم و رفتم پیش ایزول قرار بود تو کافه همو ببینیم وقتی رسیدم کافه باهم یچیز خوردیم و رفتیم شهر بازی اونجا خیلی حال داد
ایزول:بنظرم شب شده بهتره بریم خونه
ا. ت: اره دیگه
ایزول:خب من دیگه میرم بای👋
ا. ت:منم میرم بای 👋
ویو ا. ت
شب شده بود داشتم لباسامو عوض میکردم بعدشم کارامو انجام دادم و خوابیدم
*************
صبح شده بود ولی وقتی چشمام رو باز کردم تو اتاقم نبودم یه جای دیگه بود و تار میدیدم یکم چشمامو مالیدم و دیگه تار نمیدیدم اما...
#آندیا
#کپی ممنوع!
ورق بزنید اسلاید 2 عکس ا.ت
۵.۲k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.