Part 16
Part 16
ا.ت ویو:
هاری با سینی غذا از اتاق خارج شد منم تصمیم گرفتم بخوابم
«صبح»
ساعت پنج بود رفتم پایین داخل سالن تمرین و شروع کردم به تمرین کردن که احساس کردم یکی دیگه هم توی سالن هست
ته ویو:
ساعت پنچ بیدار شدم تا مثل همیشه برم تمرین وارد سالن شدم دیدم یه دختر داخله سالنه این وقت صبح آخه؟ تایم بیدار شدن خدمه ها شیش صبحه که
ته:هیی اینجا چیکار میکنی؟
آروم و با خونسردی تمام برگشت سمتم
ا.ت:دارم ورزش میکنم
بیشتر که دقت کردم دیدم دستیار شخصی جدیدمه
ته:با اجازه ی کی اومدی؟
ا.ت:دیدم توی اون برگه ای که بهم دادین از سالن تمرین چیزی ننوشته شده بود پس فکر کردم میتونم ورزش کنم(خونسرد)
ته:خب
ا.ت:خب میتونم ورزش کنم؟
ته:اوففف آره میتونی
ا.ت ویو:
ا.ت:دیگه اوففت برا چی بود؟ (آروم)
تمرینم که تموم شد رفتم سمت اتاقم یه دوس گرفتم و لباسامو پوشیدم(گذاشتم) ساعت 6 بود باید میرفتم کناره اتاق کیم و منتظر میموندم تا تشریف فرما شون بیان بیرون از اون جایی که نمیدونستم اتاق کیم کجاست از یکی از خدمه هایی که داشت رد میشد پرسیدم و اونم بهم نشون داد یه اتاق ته راهرو که کاملا با بقیه اتاق ها درش فرق میکرد
در زدم:ارباب ساعت شی...شه
که یهو در باز شد و با بالا تنه لخت کیم مواجه شدم خونسردیم رو حفظ کردم و ادامه دادم
ا.ت:ساعت شیشه بهتره که بریم
ته:اوهوم
و رفت داخل اتاق و در رو بست
ا.ت:ایششش مشکل داره(آروم)
که دوباره در باز شد و کیم با کت شلوار جلوم ظاهر شد کمی مکث کرد و بی تفاوت از کنارم رد شد
ته:....
ادامه دارد
شرط:
نداریم❤
اگه دقت کره باشین دارم خیلی بهتون آسون میگیرم واسه شرط ها😏حواستون باشه😂
ا.ت ویو:
هاری با سینی غذا از اتاق خارج شد منم تصمیم گرفتم بخوابم
«صبح»
ساعت پنج بود رفتم پایین داخل سالن تمرین و شروع کردم به تمرین کردن که احساس کردم یکی دیگه هم توی سالن هست
ته ویو:
ساعت پنچ بیدار شدم تا مثل همیشه برم تمرین وارد سالن شدم دیدم یه دختر داخله سالنه این وقت صبح آخه؟ تایم بیدار شدن خدمه ها شیش صبحه که
ته:هیی اینجا چیکار میکنی؟
آروم و با خونسردی تمام برگشت سمتم
ا.ت:دارم ورزش میکنم
بیشتر که دقت کردم دیدم دستیار شخصی جدیدمه
ته:با اجازه ی کی اومدی؟
ا.ت:دیدم توی اون برگه ای که بهم دادین از سالن تمرین چیزی ننوشته شده بود پس فکر کردم میتونم ورزش کنم(خونسرد)
ته:خب
ا.ت:خب میتونم ورزش کنم؟
ته:اوففف آره میتونی
ا.ت ویو:
ا.ت:دیگه اوففت برا چی بود؟ (آروم)
تمرینم که تموم شد رفتم سمت اتاقم یه دوس گرفتم و لباسامو پوشیدم(گذاشتم) ساعت 6 بود باید میرفتم کناره اتاق کیم و منتظر میموندم تا تشریف فرما شون بیان بیرون از اون جایی که نمیدونستم اتاق کیم کجاست از یکی از خدمه هایی که داشت رد میشد پرسیدم و اونم بهم نشون داد یه اتاق ته راهرو که کاملا با بقیه اتاق ها درش فرق میکرد
در زدم:ارباب ساعت شی...شه
که یهو در باز شد و با بالا تنه لخت کیم مواجه شدم خونسردیم رو حفظ کردم و ادامه دادم
ا.ت:ساعت شیشه بهتره که بریم
ته:اوهوم
و رفت داخل اتاق و در رو بست
ا.ت:ایششش مشکل داره(آروم)
که دوباره در باز شد و کیم با کت شلوار جلوم ظاهر شد کمی مکث کرد و بی تفاوت از کنارم رد شد
ته:....
ادامه دارد
شرط:
نداریم❤
اگه دقت کره باشین دارم خیلی بهتون آسون میگیرم واسه شرط ها😏حواستون باشه😂
۴.۵k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.