«عشق از دوران بچگی»
«عشق از دوران بچگی»
p5
تهیونگ: من... لباتو میخوام
ا.ت: لبای من؟
تهیونگ: اره ( لبامو کوبوندم رو لباش وکمک زدم)
ا.ت: همراهی کردم
تهیونگ:با تعجب ازش جدا شدم
ا.ت:چرا جدا شدی؟ مگه لبامو نمیخواستی؟
تهیونگ: عاااا... اره ولی....
ا.ت: ولی چی؟
تهیونگ: ولی اخه وقتی همراهی میکنی برام عجیبه
ا.ت:خب راستش....من از وقتی بچه بودم یه حسی بهت داشتم
تهیونگ: چه حسی؟
ا.ت: عاشقت بودم
تهیونگ: منم عاشقت بودم ولی روم نمیشد که بهت بگم
ا.ت: خب.... الانم دوسم داری؟
تهیونگ: اره
ا.ت: بغلش کردم
تهیونگ: حالا میخوام ازت یه درخواستی کنم
ا.ت: چه درخواستی؟
تهیونگ: برو تو اتاق تا بیام
ا.ت: چرا؟
تهیونگ: برو میفهمی
ا.ت: رفتم تو اتاق
تهیونگ: رفتم تو اتاق و.....
شرط ها:
25 تا لایک
20 تا کامنت
این پارت رو به خاطر lia123@ زود تر گذاشتم❤💜
حمایت یادتون نره 💕🫰🏻
p5
تهیونگ: من... لباتو میخوام
ا.ت: لبای من؟
تهیونگ: اره ( لبامو کوبوندم رو لباش وکمک زدم)
ا.ت: همراهی کردم
تهیونگ:با تعجب ازش جدا شدم
ا.ت:چرا جدا شدی؟ مگه لبامو نمیخواستی؟
تهیونگ: عاااا... اره ولی....
ا.ت: ولی چی؟
تهیونگ: ولی اخه وقتی همراهی میکنی برام عجیبه
ا.ت:خب راستش....من از وقتی بچه بودم یه حسی بهت داشتم
تهیونگ: چه حسی؟
ا.ت: عاشقت بودم
تهیونگ: منم عاشقت بودم ولی روم نمیشد که بهت بگم
ا.ت: خب.... الانم دوسم داری؟
تهیونگ: اره
ا.ت: بغلش کردم
تهیونگ: حالا میخوام ازت یه درخواستی کنم
ا.ت: چه درخواستی؟
تهیونگ: برو تو اتاق تا بیام
ا.ت: چرا؟
تهیونگ: برو میفهمی
ا.ت: رفتم تو اتاق
تهیونگ: رفتم تو اتاق و.....
شرط ها:
25 تا لایک
20 تا کامنت
این پارت رو به خاطر lia123@ زود تر گذاشتم❤💜
حمایت یادتون نره 💕🫰🏻
۱۲.۷k
۰۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.