خیانت
خیانت
Part8
بعد چند مین به خونه رسید
یک کاغذ و قلم برداشت شروع کرد به نوشتن آخرین حرف هاش به فیلیکس
............
فیلیکسم..... میدونی وقتی با اون دختره ی هرزه دیدمت قلبم پودر شد.... ولی اشکالی نداره مهم اینه که تو با اون خوشحالی و الان دیگه من برات مهم نیستم.. داشتم به این فکر میکردم که دیگه ارزش زندگی کردن رو ندارم و بهتره بمیرم..... دوست دارم فرشته ی من
..........
از روی صندلی بلند شد به سمت در رفت در و باز کرد و از پله ها بالا رفت
در پشت بوم رو باز کرد نسیم خنکی به صورتش برخورد .........
بابت کم بودن معذرت میخوام
Part8
بعد چند مین به خونه رسید
یک کاغذ و قلم برداشت شروع کرد به نوشتن آخرین حرف هاش به فیلیکس
............
فیلیکسم..... میدونی وقتی با اون دختره ی هرزه دیدمت قلبم پودر شد.... ولی اشکالی نداره مهم اینه که تو با اون خوشحالی و الان دیگه من برات مهم نیستم.. داشتم به این فکر میکردم که دیگه ارزش زندگی کردن رو ندارم و بهتره بمیرم..... دوست دارم فرشته ی من
..........
از روی صندلی بلند شد به سمت در رفت در و باز کرد و از پله ها بالا رفت
در پشت بوم رو باز کرد نسیم خنکی به صورتش برخورد .........
بابت کم بودن معذرت میخوام
۱۱.۳k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.