تلخ اما شیرین p:15
ویو جنی #
موقع بوسه میخواستم تمام حواسمو جمع جنی کنم
همه نگاه ها رو من بود حتی نگاه رزی و جیمین
ته ویو#
دیدم جنی دلشوره داره
منم داشتم اما یه بوسه نرمی از لباش گرفتم و زود برداشتم دیدم قرمز شد نزدیکش شدم و
#جنی
دیدم تهیونگ اومد سمتمو گفت مشکلی داری؟
جنی:نه فقط حالم یکم بد بود
ته :الان چی؟
جنی:الان خوبم "لبخند
یه لبخندی به من زد و ......
جیمین#
بعد از بوسه ی ته و جنی ...منم یه حرکتی زدم کمر رزی رو گرفتم و ....................
(میخواستم یکم کرم ریزی کنم خب ولش بریم سر ادامه ی فیک)
.......کمر رزی و گرفتم و نزدیک بدن خودم کردم ..رزی داشت با چشم های کهکشانیش با تعجب منو نگاه میکرد
#رزی
حس و حال خودم بودم که یهو دستی دور کمرم احساس کردم دیدم جیمینه خودشو بهم نزدیک کرد
قلبم تند میزد
نمی دونم چرا...... ولی خیلی استرس داشتم از جیمین هر کاری برمیاد تا آبرومون ببره(شرمنده جیمینا)
رزی :چته
جیمین :هاا؟؟؟
رزی:منظورم بود چیکار میکنی؟
جیمین:آها هیچی فقط میخوام از طمع لبات بچشم
رزی : خاک تو سرت همه به ما دارند نگاه میکنن اینجا ابرو ریزی نکن خواهشن
جیمین:اوکی پس بیا بریم بیرون
رزی :چی؟؟؟؟!!!!
جینین:همون که شنیدی گفتم بیا بریم بیرون پس اگه نمیخوای آبرومون بره
رزی:خیلی پرویی"اروم
جیمین#
دستشو گرفتم و بردم تو حیات محور یا همون تالار
رزی :میخوای چی کار کنی ؟؟
جیمین :گفتم که فقط میخوام از طمع لبت بچشم همین
رزی بیخیال جیمی....
آروم لبمو گذاشتم رو لبش و آروم م.ک میزدم
وای مزه ی شکلات میداد خیلی نرم و خوشمزه بود اصلا دوست نداشتم از جدا بشم
#رزی
میخواستم یه چیزی بگم که رید وسط حرفم و لبشون گذاشت رو لبم و م.ک زد دوست نداشتم همراهی کنم ازم جدا شد و گفت
جیمین:باید تاوان اون بلایی که سرم آوردی رو بدی😈
رزی:کدو....آها خب چیزه .....نذاشت حرفمو بزنم کا دوباره شروع کرد این دفعه محکم میبوسید منم همراهیش کردم .........بعد چند مین یه نفر اومد حیاط تالار
ببخشید بچه ها نتونستم بزارم چند روزی
توروخدا مثل جن هم به خوابم نیاید😂😁
میزارم براتون حمایت کنید
لایک :کامنت
ممنون
شب خوش آرمی ها و بیلینکی ها ی عزیز🤗🤗😘🤗🤗
موقع بوسه میخواستم تمام حواسمو جمع جنی کنم
همه نگاه ها رو من بود حتی نگاه رزی و جیمین
ته ویو#
دیدم جنی دلشوره داره
منم داشتم اما یه بوسه نرمی از لباش گرفتم و زود برداشتم دیدم قرمز شد نزدیکش شدم و
#جنی
دیدم تهیونگ اومد سمتمو گفت مشکلی داری؟
جنی:نه فقط حالم یکم بد بود
ته :الان چی؟
جنی:الان خوبم "لبخند
یه لبخندی به من زد و ......
جیمین#
بعد از بوسه ی ته و جنی ...منم یه حرکتی زدم کمر رزی رو گرفتم و ....................
(میخواستم یکم کرم ریزی کنم خب ولش بریم سر ادامه ی فیک)
.......کمر رزی و گرفتم و نزدیک بدن خودم کردم ..رزی داشت با چشم های کهکشانیش با تعجب منو نگاه میکرد
#رزی
حس و حال خودم بودم که یهو دستی دور کمرم احساس کردم دیدم جیمینه خودشو بهم نزدیک کرد
قلبم تند میزد
نمی دونم چرا...... ولی خیلی استرس داشتم از جیمین هر کاری برمیاد تا آبرومون ببره(شرمنده جیمینا)
رزی :چته
جیمین :هاا؟؟؟
رزی:منظورم بود چیکار میکنی؟
جیمین:آها هیچی فقط میخوام از طمع لبات بچشم
رزی : خاک تو سرت همه به ما دارند نگاه میکنن اینجا ابرو ریزی نکن خواهشن
جیمین:اوکی پس بیا بریم بیرون
رزی :چی؟؟؟؟!!!!
جینین:همون که شنیدی گفتم بیا بریم بیرون پس اگه نمیخوای آبرومون بره
رزی:خیلی پرویی"اروم
جیمین#
دستشو گرفتم و بردم تو حیات محور یا همون تالار
رزی :میخوای چی کار کنی ؟؟
جیمین :گفتم که فقط میخوام از طمع لبت بچشم همین
رزی بیخیال جیمی....
آروم لبمو گذاشتم رو لبش و آروم م.ک میزدم
وای مزه ی شکلات میداد خیلی نرم و خوشمزه بود اصلا دوست نداشتم از جدا بشم
#رزی
میخواستم یه چیزی بگم که رید وسط حرفم و لبشون گذاشت رو لبم و م.ک زد دوست نداشتم همراهی کنم ازم جدا شد و گفت
جیمین:باید تاوان اون بلایی که سرم آوردی رو بدی😈
رزی:کدو....آها خب چیزه .....نذاشت حرفمو بزنم کا دوباره شروع کرد این دفعه محکم میبوسید منم همراهیش کردم .........بعد چند مین یه نفر اومد حیاط تالار
ببخشید بچه ها نتونستم بزارم چند روزی
توروخدا مثل جن هم به خوابم نیاید😂😁
میزارم براتون حمایت کنید
لایک :کامنت
ممنون
شب خوش آرمی ها و بیلینکی ها ی عزیز🤗🤗😘🤗🤗
۳.۳k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.